بریدهای از کتاب نفرین بال سوخته: رویای رهایی اثر زهرا افشار
دیروز
صفحۀ 345
«... یادته مادرت همیشه میگفت زمان معشوق فریبدهندهایه که آدم رو توی خودش غرق میکنه و بعد یه دفعه آدم میبینه که دیگه نداردش؟ دست هاش رو میبینه و میبینه که هیچی نداره جز یه عمر از دست رفته!»
«... یادته مادرت همیشه میگفت زمان معشوق فریبدهندهایه که آدم رو توی خودش غرق میکنه و بعد یه دفعه آدم میبینه که دیگه نداردش؟ دست هاش رو میبینه و میبینه که هیچی نداره جز یه عمر از دست رفته!»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.