بریدۀ کتاب

بینوایان (جلد اول)
بریدۀ کتاب

صفحۀ 85

به هرکس که می‌نالید و هرکس که کیفر می‌کشید توجه می‌کرد. در نظرش جهان سرای دردمندان بود. همه جا احساس تب می‌کرد، همه‌جا نبض رنج را می‌گرفت، و، بی‌ آنکه درصدد حل معما برآید، می‌کوشید بر زخم مرهم گذارد.

به هرکس که می‌نالید و هرکس که کیفر می‌کشید توجه می‌کرد. در نظرش جهان سرای دردمندان بود. همه جا احساس تب می‌کرد، همه‌جا نبض رنج را می‌گرفت، و، بی‌ آنکه درصدد حل معما برآید، می‌کوشید بر زخم مرهم گذارد.

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.