بریدۀ کتاب

nina

1402/10/12

بریدۀ کتاب

صفحۀ 215

کیت نفسش را فرو داد و گفت:« لوت! تو به من کمک کردی که اینطوری باشم. چون تا وقتی که یکی داشته باشم که بتونم پیشش خودم باشم، میتونم اینو تحمل کنم که پیش پدرم کس دیگه ای باشم.»

کیت نفسش را فرو داد و گفت:« لوت! تو به من کمک کردی که اینطوری باشم. چون تا وقتی که یکی داشته باشم که بتونم پیشش خودم باشم، میتونم اینو تحمل کنم که پیش پدرم کس دیگه ای باشم.»

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.