بریده‌ای از کتاب ابله اثر الیف باتومن

سارا🌻

سارا🌻

1404/3/10

بریدۀ کتاب

صفحۀ 62

در ایستگاه اتوبوس مردم قهوه می‌خوردند و روزنامه می‌خواندند. خوشحال بودم که می‌دیدم زندگی جریان دارد؛ زندگی واقعی، مردمی که کار می‌کنند و بیدار می‌مانند و سعی می‌کنند موفقیت‌هایی کسب کنند... دلیل قهوه خوردن همین‌ها بود.

در ایستگاه اتوبوس مردم قهوه می‌خوردند و روزنامه می‌خواندند. خوشحال بودم که می‌دیدم زندگی جریان دارد؛ زندگی واقعی، مردمی که کار می‌کنند و بیدار می‌مانند و سعی می‌کنند موفقیت‌هایی کسب کنند... دلیل قهوه خوردن همین‌ها بود.

87

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.