بریدهای از کتاب آواز کافه غم بار اثر کارسون مکالرز
1404/4/3
صفحۀ 48
پس این (عشق) چطور چیزی بود؟ قبل از هر چیز،عشق تجربهای ست (مشترک) میان دو نفر،اما این موضوع به این معنا نیست که هر دو طرف تجربه ای (مشابه) را از سر میگذرانند. یکی (عاشق) است و دیگری (معشوق) ، اما از دو دیار متفاوت. بیشتر وقتها معشوق صرفاً محرکی است برای (اندوختهٔ عشقی) که از مدتها قبل به آرامی در دلِ عاشق (انباشت) شده است؛ و هر عاشقی یک جورهایی به این مسئله آگاه است. در دل عشقش را چیزی (یگانه) میبیند. کم کم با تنهاییِ تازه و غریبی آشنا میشود و این آگاهی عذابش میدهد. پس در مواجهه با این عشق تنها یک کار از دستش ساخته است، اینکه که عشقش را هر قدر که می تواند در دلِ خودش نگه دارد. باید برای خودش جهانی درونی بسازد ، سراپا تازه ، جهانی پرشور و شگرف که در درونش کامل میشود. این را هم بدانید که این آدمِ عاشقی که دربارهاش گفتیم لزوماً نباید مردی جوان باشد در حال جمع کردن پول برای خرید حلقهٔ ازدواج؛ عاشق میتواند مرد، زن، کودک یا هر انسانی باشد که روی این کرهٔ خاکی زندگی میکند.🌱💚 و اما (معشوق) هم ممکن است از هر سنخی باشد. عجیب و غریب ترین آدم ها هم می توانند محرکی برای عشق باشند. پیرمردی که دست و پایش می لرزد می تواند هنوز هم عاشق دختر غریبه ای باشد که بیست سال پیش در بعد از ظهری تویِ کوچه های چیهاو دیده بود. کشیش ممکن است عاشق زنی گمراه شود. معشوق می تواند حقه بازی با سرووضعی ژولیده باشد و دست به هر کار بدی زده باشد. بله، عاشق هم مثل باقی آدم ها اینها را می بیند، اما کارهای معشوق ذره ای در میزان عشقش اثر نمی کند. آدمی خیلی معمولی می تواند محرک عشقی (دیوانه وار و پرشور) شود، عشقی به زیبایی زنبق های سمی مرداب. آدمی خوش قلب می تواند محرکی برای عشقی حقارت بار و آزارنده باشد یا دیوانه مردی که تند و نامفهوم حرف میزند می تواند در درونِ کسی چکامهای لطیف و بیتکلف را طنین انداز کند. بنابراین (تنها خود عاشق است) که قدر و منزلت (عشق) را تعیین می کند. به همین خاطر است که بیشتر ما آدمها ترجیح میدهیم عاشق باشیم تا اینکه کسی عاشقمان باشد. تقریباً همه میخواهند عاشق باشند. بی پرده اگر بگوییم، حقیقت این است که، در نهان ، بسیاری تابِ معشوق بودن را ندارند. (معشوق از عاشق می ترسد) و از او بیزار است؛ و البته حق هم دارد، چرا که عاشق همواره بر آن است که معشوقش را بی دفاع کند. عاشق به هر شکلی در تمنای رابطه با معشوق است، حتی اگر این تجربه فقط برایش (درد و رنج) به همراه بیاورد.❤️🖤
پس این (عشق) چطور چیزی بود؟ قبل از هر چیز،عشق تجربهای ست (مشترک) میان دو نفر،اما این موضوع به این معنا نیست که هر دو طرف تجربه ای (مشابه) را از سر میگذرانند. یکی (عاشق) است و دیگری (معشوق) ، اما از دو دیار متفاوت. بیشتر وقتها معشوق صرفاً محرکی است برای (اندوختهٔ عشقی) که از مدتها قبل به آرامی در دلِ عاشق (انباشت) شده است؛ و هر عاشقی یک جورهایی به این مسئله آگاه است. در دل عشقش را چیزی (یگانه) میبیند. کم کم با تنهاییِ تازه و غریبی آشنا میشود و این آگاهی عذابش میدهد. پس در مواجهه با این عشق تنها یک کار از دستش ساخته است، اینکه که عشقش را هر قدر که می تواند در دلِ خودش نگه دارد. باید برای خودش جهانی درونی بسازد ، سراپا تازه ، جهانی پرشور و شگرف که در درونش کامل میشود. این را هم بدانید که این آدمِ عاشقی که دربارهاش گفتیم لزوماً نباید مردی جوان باشد در حال جمع کردن پول برای خرید حلقهٔ ازدواج؛ عاشق میتواند مرد، زن، کودک یا هر انسانی باشد که روی این کرهٔ خاکی زندگی میکند.🌱💚 و اما (معشوق) هم ممکن است از هر سنخی باشد. عجیب و غریب ترین آدم ها هم می توانند محرکی برای عشق باشند. پیرمردی که دست و پایش می لرزد می تواند هنوز هم عاشق دختر غریبه ای باشد که بیست سال پیش در بعد از ظهری تویِ کوچه های چیهاو دیده بود. کشیش ممکن است عاشق زنی گمراه شود. معشوق می تواند حقه بازی با سرووضعی ژولیده باشد و دست به هر کار بدی زده باشد. بله، عاشق هم مثل باقی آدم ها اینها را می بیند، اما کارهای معشوق ذره ای در میزان عشقش اثر نمی کند. آدمی خیلی معمولی می تواند محرک عشقی (دیوانه وار و پرشور) شود، عشقی به زیبایی زنبق های سمی مرداب. آدمی خوش قلب می تواند محرکی برای عشقی حقارت بار و آزارنده باشد یا دیوانه مردی که تند و نامفهوم حرف میزند می تواند در درونِ کسی چکامهای لطیف و بیتکلف را طنین انداز کند. بنابراین (تنها خود عاشق است) که قدر و منزلت (عشق) را تعیین می کند. به همین خاطر است که بیشتر ما آدمها ترجیح میدهیم عاشق باشیم تا اینکه کسی عاشقمان باشد. تقریباً همه میخواهند عاشق باشند. بی پرده اگر بگوییم، حقیقت این است که، در نهان ، بسیاری تابِ معشوق بودن را ندارند. (معشوق از عاشق می ترسد) و از او بیزار است؛ و البته حق هم دارد، چرا که عاشق همواره بر آن است که معشوقش را بی دفاع کند. عاشق به هر شکلی در تمنای رابطه با معشوق است، حتی اگر این تجربه فقط برایش (درد و رنج) به همراه بیاورد.❤️🖤
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.