بریده‌ای از کتاب قاتلان بدون چهره اثر هنینگ مانکل

بریدۀ کتاب

صفحۀ 31

والاندر از جايش بلند شد و به راهرو رفت. فكر كرد هميشه همين طور است. كاغذها هرگز به جايى كه بايد بروند، نمى‌روند. هرچند كه بيشتر كارها در اداره پليس با كامپيوتر انجام مى‌گرفت، بااين حال اسناد مهم هنوز هم مثل سابق به نشانيهاى عوضى برده مى‌شد.

والاندر از جايش بلند شد و به راهرو رفت. فكر كرد هميشه همين طور است. كاغذها هرگز به جايى كه بايد بروند، نمى‌روند. هرچند كه بيشتر كارها در اداره پليس با كامپيوتر انجام مى‌گرفت، بااين حال اسناد مهم هنوز هم مثل سابق به نشانيهاى عوضى برده مى‌شد.

25

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.