بریدۀ کتاب

gharneshin

gharneshin

1404/4/1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 168

در زندگی لحظاتی هست که انگار بر لبه‌ی نیستی ایستاده‌ای. با خودت می‌اندیشی این خط دیگر آخرش است. از آن که بگذرم تمام است. نمی‌توانم، می‌میرم، امکان ندارد. بعد که از آن خط باریک می‌گذری، با شگفتی می‌بینی که نه، اتفاق خاصی نیفتاد و هنوز پایت روی زمین است.

در زندگی لحظاتی هست که انگار بر لبه‌ی نیستی ایستاده‌ای. با خودت می‌اندیشی این خط دیگر آخرش است. از آن که بگذرم تمام است. نمی‌توانم، می‌میرم، امکان ندارد. بعد که از آن خط باریک می‌گذری، با شگفتی می‌بینی که نه، اتفاق خاصی نیفتاد و هنوز پایت روی زمین است.

28

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.