بریده‌ای از کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است اثر فردریک بکمن

برای من هیچ وقت این‌طور نبود  :(

آخ چقدر دلم تنگ شد برای دستان مادربزرگم برای حمایتش ، یادمه توی آخرین مکالماتم توی دوران دانشجویی که خونه دانشجویی داشتم واقعا اون مدت اذیت بودم زنگ زدم باهاش حرف زدم بهم گفت زهرا چرا ناراحتی تا من زنده ام پشتتم اصلا غصه نخور ....وایییییی که بیش از یه ماه از این مکالمه نگذشت و پشتم خالی شد از حضورش💔