بریده‌ای از کتاب تولستوی و مبل بنفش اثر نینا سنکویچ

مهدیه

مهدیه

1403/4/28

بریدۀ کتاب

صفحۀ 22

آن‌ماری با دیدنم لبخند زد و خندید. یک لحظه فراموش کرد دارد می‌میرد. من برای آن یک لحظه فراموشی حاضر بودم هر کاری بکنم.

آن‌ماری با دیدنم لبخند زد و خندید. یک لحظه فراموش کرد دارد می‌میرد. من برای آن یک لحظه فراموشی حاضر بودم هر کاری بکنم.

337

33

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.