بریده‌ای از کتاب رنج های ورتر جوان اثر یوهان ولفگانگ فون گوته

زهرا خانم.

زهرا خانم.

7 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 23

و هر آدمی که بگیری دوست دارد آفتاب را شده حتی یک دقیقه بیشتر ببیند، یک‌چنین انسانی، خاموشی پیشه می‌کند، به دنیای عواطف خود پناه می‌برد و خوشبخت است، چرا که انسان است و هراندازه هم که در قید و بند باشد، در کنه دل احساس شیرین آزادی را نگاه می‌دارد و می‌داند هر وقت که خواست، در خود می‌بیند ترک این سیاه‌چال کند.

و هر آدمی که بگیری دوست دارد آفتاب را شده حتی یک دقیقه بیشتر ببیند، یک‌چنین انسانی، خاموشی پیشه می‌کند، به دنیای عواطف خود پناه می‌برد و خوشبخت است، چرا که انسان است و هراندازه هم که در قید و بند باشد، در کنه دل احساس شیرین آزادی را نگاه می‌دارد و می‌داند هر وقت که خواست، در خود می‌بیند ترک این سیاه‌چال کند.

19

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.