بریدۀ کتاب

 مثل نهنگ نفس تازه می کنم
بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

نفسم را پر و خالی میکنم و میگویم: از اینکه به من فرصت دوباره دادی، ممنونم! هر بحران، بهار یک مسئولیت تازه است. مسئولیت امشب من این است که دلم را با تو برای گرفتن و دادن این جوانه ترد یک‌دله کنم. باید هر لحظه به سمت تو برگردم و با اعتماد به تو، قسمتی از پادشاهی‌ات باشم. تو من را زن آفریدی. تو من را قوی، مثل یک نهنگ آفریدی؛

نفسم را پر و خالی میکنم و میگویم: از اینکه به من فرصت دوباره دادی، ممنونم! هر بحران، بهار یک مسئولیت تازه است. مسئولیت امشب من این است که دلم را با تو برای گرفتن و دادن این جوانه ترد یک‌دله کنم. باید هر لحظه به سمت تو برگردم و با اعتماد به تو، قسمتی از پادشاهی‌ات باشم. تو من را زن آفریدی. تو من را قوی، مثل یک نهنگ آفریدی؛

2

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.