بریدهای از کتاب ما ایوب نبودیم اثر فاطمه ستوده
1404/1/4
صفحۀ 102
...کمکش کردم سر جایش بایستد. نگاهی کرد و با چهرهای منتظر پرسید «مامان دارمی؟» با تعجب نگاهش کردم «دارمی؟» یادم افتاد هربار در چنین شرایطی بهش گفته بودم «دارمت»...
...کمکش کردم سر جایش بایستد. نگاهی کرد و با چهرهای منتظر پرسید «مامان دارمی؟» با تعجب نگاهش کردم «دارمی؟» یادم افتاد هربار در چنین شرایطی بهش گفته بودم «دارمت»...
(0/1000)
🇮🇷 • خاوَردُخت •🇵🇸
1404/1/4
1