بریدۀ کتاب

درباره تقسیم کار اجتماعی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 392

جامعه، شرط فرعی و ثانوی نیست، بلکه عامل تعیین‌کننده پیشرفت است. جامعه واقعیتی است که نه ساخته دست ماست، نه مصنوع عالم خارج است. و در نتیجه برای آنکه بتوانیم زندگی کنیم، باید در برابر این جامعه سرخم کنیم و چون جامعه تغییر می‌کند، ما باید تغییر نمائیم. برای آنکه پیشرفت متوقف شود، لازم است که در یک برهه از زمان محیط اجتماعی به یک حالت سکونی برسد و [...] چنین فرضیه‌ای با تمامی فرض‌های عالم مخالف است. بنابراین یک نظریه مکانیستی از پیشرفت یا ترقی،‌ نه تنها ما را از ایده‌آل محروم نمی‌سازد بلکه موجب این باور است که ما هیچگاه این ایده‌آل را از دست نخواهیم نهاد و چون ایده‌آل قائم به محیط اجتماعی است، اساسا متحرک است و پیاپی جابجا می‌شود. پس این ترس بیجاست که ما زمینه را از دست می‌دهیم و فعالیتمان به پایان می‌رسد و افق در برابر فعالیت‌ها بسته می‌شود. گرچه ما همواره در پی هدفهای معین و محدود هستیم ولی میان نقاط حدی که بدان‌ها می‌رسیم و هدفی که متمایل بدان هستیم، همیشه فضائی خالی برای کوشش ما وجود دارد و وجود خواهد داشت.

جامعه، شرط فرعی و ثانوی نیست، بلکه عامل تعیین‌کننده پیشرفت است. جامعه واقعیتی است که نه ساخته دست ماست، نه مصنوع عالم خارج است. و در نتیجه برای آنکه بتوانیم زندگی کنیم، باید در برابر این جامعه سرخم کنیم و چون جامعه تغییر می‌کند، ما باید تغییر نمائیم. برای آنکه پیشرفت متوقف شود، لازم است که در یک برهه از زمان محیط اجتماعی به یک حالت سکونی برسد و [...] چنین فرضیه‌ای با تمامی فرض‌های عالم مخالف است. بنابراین یک نظریه مکانیستی از پیشرفت یا ترقی،‌ نه تنها ما را از ایده‌آل محروم نمی‌سازد بلکه موجب این باور است که ما هیچگاه این ایده‌آل را از دست نخواهیم نهاد و چون ایده‌آل قائم به محیط اجتماعی است، اساسا متحرک است و پیاپی جابجا می‌شود. پس این ترس بیجاست که ما زمینه را از دست می‌دهیم و فعالیتمان به پایان می‌رسد و افق در برابر فعالیت‌ها بسته می‌شود. گرچه ما همواره در پی هدفهای معین و محدود هستیم ولی میان نقاط حدی که بدان‌ها می‌رسیم و هدفی که متمایل بدان هستیم، همیشه فضائی خالی برای کوشش ما وجود دارد و وجود خواهد داشت.

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.