بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 298

بشر در جستجوی حقیقت مطلق ، کوره راه های پیچ در پیچ ، ناآشنا ، ناهموار و ناممکن و گمراه کننده ای را پیموده است ؛ در حالی که همواره ، درست در مقابلش صراط مستقیمی وجود داشته که می توانسته است او را به جایگاه پر تلالو و درخشانی رهنمون شود‌ که مقصدش ، مأوا و کاخ فرمانرواست. این شاهراه از همه ی راههای دیگر آشکارتر ، هموار تر و زیباتر است . طی روز از نور آفتاب انباشته است و در شب به وضوح آن را نورافشانی می کنند ، ولی توده های انبوه بشر در تاریکی از کنار آن می گذرند.

بشر در جستجوی حقیقت مطلق ، کوره راه های پیچ در پیچ ، ناآشنا ، ناهموار و ناممکن و گمراه کننده ای را پیموده است ؛ در حالی که همواره ، درست در مقابلش صراط مستقیمی وجود داشته که می توانسته است او را به جایگاه پر تلالو و درخشانی رهنمون شود‌ که مقصدش ، مأوا و کاخ فرمانرواست. این شاهراه از همه ی راههای دیگر آشکارتر ، هموار تر و زیباتر است . طی روز از نور آفتاب انباشته است و در شب به وضوح آن را نورافشانی می کنند ، ولی توده های انبوه بشر در تاریکی از کنار آن می گذرند.

(0/1000)

نظرات

نمی‌دونم منظور اصلی  گوگول از این شاهراه چی بوده 
اگه غرور انسان رو در نظر بگیریم که همیشه باعث دردسرش شده ، نسل اندر نسل ، راه کنارمون بود و   ما گرد جهان میگردیدیم! 
 همون‌طور که در انتهای این پاراگراف میاره : 
اما نسل امروز با اتکاء به قدرتش و مملو از غرور فقط می خندد و از نو همان کوره راه را با اشتباه های تازه ای می پیماید که به نوبه ی خود آیندگان و اخلافش تحقیر و شماتت خود را نثارش خواهند کرد.