بریدۀ کتاب

mobina

mobina

1403/8/30

بریدۀ کتاب

صفحۀ 10

وقتی حرفی که توی ذهنمه رو می‌زنم، قیافه‌ی مردم طوری توی هم می‌ره که انگار ازم چندششون می‌شه، واسه همین دیگه می‌خوام ساکت بمونم. بزرگترا از اینکه بچه‌ها تظاهر کنن که احمق و ناآگاهن خوششون میاد، واسه همین تصمیم گرفتم از الان به بعد بزرگترا رو خوشحال کنم.

وقتی حرفی که توی ذهنمه رو می‌زنم، قیافه‌ی مردم طوری توی هم می‌ره که انگار ازم چندششون می‌شه، واسه همین دیگه می‌خوام ساکت بمونم. بزرگترا از اینکه بچه‌ها تظاهر کنن که احمق و ناآگاهن خوششون میاد، واسه همین تصمیم گرفتم از الان به بعد بزرگترا رو خوشحال کنم.

11

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.