بریدهای از کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی
1403/12/15
صفحۀ 211
سورمه گفت:((چرا اخم های شما همیشه درهم است.)) آیدین گفت:((نمیدانم.خودم نمی فهمم.)) سورمه گفت:((همیشه دارید فکر میکنید. انگار کشتی هاتان غرق شده.)) آیدین گفت:((من دنبال خودم در گذشته ها میگردم. ما چیز هایی در گذشته داشتیم که حالا نداریم.))
سورمه گفت:((چرا اخم های شما همیشه درهم است.)) آیدین گفت:((نمیدانم.خودم نمی فهمم.)) سورمه گفت:((همیشه دارید فکر میکنید. انگار کشتی هاتان غرق شده.)) آیدین گفت:((من دنبال خودم در گذشته ها میگردم. ما چیز هایی در گذشته داشتیم که حالا نداریم.))
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.