بریدۀ کتاب
1402/11/16
صفحۀ 20
من، مثلِ تو، میدانم که در جهانی اینگونه دردمند، بیدردیِ آنکس که میتواند گلیمِ خود را از دریای اندوه بیرون بکشد و سبکبارانه و شادمانه بر ساحل بنشیند، یک بیدردیِ دَدمنشانه است، و بیغیرتیست، و بیآبرویی، و اسباب سرافکندگی انسان. آنگونه شاد بودن هرگز به معنای خوشبخت بودن نیست، بَل فقط به معنای نداشتنِ قدرت تفکر است و احساس و ادراک.
من، مثلِ تو، میدانم که در جهانی اینگونه دردمند، بیدردیِ آنکس که میتواند گلیمِ خود را از دریای اندوه بیرون بکشد و سبکبارانه و شادمانه بر ساحل بنشیند، یک بیدردیِ دَدمنشانه است، و بیغیرتیست، و بیآبرویی، و اسباب سرافکندگی انسان. آنگونه شاد بودن هرگز به معنای خوشبخت بودن نیست، بَل فقط به معنای نداشتنِ قدرت تفکر است و احساس و ادراک.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.