بریدۀ کتاب
1402/11/17
صفحۀ 145
آگاهی من یعنی خود من و نه چیزی جدای من.
آگاهی من یعنی خود من و نه چیزی جدای من.
(0/1000)
نظرات
1402/11/18
با این جمله به نظر میاد اشمیت، قید آگاهی رو بر هستی خودش میگذاره. به نظر من، هستی نباید هیچ قیدی بپذیره. هستی من از توحید من سرچشمه میگیره. من با این جمله از بایزید بسطامی مأنوسم: این نه من است، نه جز من. در حقیقت اگر بخوایم هستی رو معنی کنیم چیزی جز پارادوکس بودن و نبودن (نه من است، نه جز من) نمیتونه بیانش کنه. این جمله از بایزید، در انتهای متن موجز و عجیبیه که به نظرم یک شاهکار توحیدی در بیان سیر و سلوک و مراتب توحیده. متن رو در پایین میگذارم: نظر کردم در پرودگار خویش به چشم یقین از پس آنکه او مرا، از نظر به غیر خویش، بازداشت و مرا به نور خویش روشنایی بخشید و شگفتی هایی از سرّ خویش به من نمود و هویت خویش را به من نمود پس نظر کردم، به هویت او، در انانیت خویش پس از میان برخاست نور من به نور او و عزت من به عزت او وقدرت من به قدرت او ودیدم انانیت خویش را به هویت او و بزرگی خویش را به بزرگی او و رفعت خویش را به رفعت او پس نظر کردم در او به چشم حق و بدو گفتم این کیست؟گفت این، نه من است نه جز من، نیست خدایی جز من.
1
2
1402/11/19
2