بریدهای از کتاب جنگی که بالاخره نجاتم داد اثر کیمبرلی بروبیکر برادلی
دیروز
صفحۀ 33
سوزان گفت «اراده » گفتم«یعنی همون ممنون بودن؟» سری تکان داد« بعضی وقتا»؛
سوزان گفت «اراده » گفتم«یعنی همون ممنون بودن؟» سری تکان داد« بعضی وقتا»؛
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.