بریدۀ کتاب

بر جاده های آبی سرخ: بر اساس زندگی میرمهنای دغابی (کتاب های اول، دوم، سوم)
بریدۀ کتاب

صفحۀ 68

کوهی در آستانه ی شکاف برداشتن بود - آن هم دو شکاف عمیق که دیگر هرگز یکپارچه کردنش مقدور نبود ،نبود. جامه نبود که بدوزندش؛ کاسه نبود که بندش بزنند؛ یک روح بود که سه پاره می شد، و پاره پارگی روح بخیه ناپذیر است - مطلقاً.

کوهی در آستانه ی شکاف برداشتن بود - آن هم دو شکاف عمیق که دیگر هرگز یکپارچه کردنش مقدور نبود ،نبود. جامه نبود که بدوزندش؛ کاسه نبود که بندش بزنند؛ یک روح بود که سه پاره می شد، و پاره پارگی روح بخیه ناپذیر است - مطلقاً.

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.