بریده‌ای از کتاب آشنایی با قرآن (تفسیر سوره های الرحمن، واقعه، حدید، حشر و ممتحنه) اثر مرتضی مطهری

حامد

حامد

7 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 244

این که می‌گویند کلمه «لا الهَ الَّا اللهُ‏» جمعی است میان نفی و اثبات، سخن درستی است. «لا الهَ‏» نفی و انکار است، کفرِ به غیر خداست؛ «الَّا اللهُ‏» اثبات ایمان به خداست، که در «آیةالکرسی» این‏طور می‌خوانیم: «لا اکراهَ فی الدّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یکفُرْ بِالطّاغوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللهِ فَقَدِاسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‏» [1]. تنها نفرمود: «مَنْ یؤْمِنْ بِاللهِ»؛ قبل از ایمان به الله، کفر به طاغوت را ذکر کرد: «فَمَنْ یکفُرْ بِالطّاغوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‏». این است که هر مؤمنی شرط مؤمن بودنش کافر بودن هم هست و این نکته اساسی است در آنچه که در این آیه در مورد ولاء کفار نداشتن آمده است. (عرض کردیم می‌خواهیم اینها را تا آخر بخوانیم بعد بیشتر در باره فلسفه این مطلب بحث کنیم.) این در واقع همان مطلب را می‌خواهد بگوید که برای مردم مسلمان و جامعه اسلامی تنها جنبه اثباتی کافی نیست. در مسیحیت ادعا می‌کنند که فقط جنبه اثباتی هست و اساساً هیچ عنصری از کفر و انکار وجود ندارد. ولی اسلام دین تولّی و تبرّی است، دین نفی و اثبات با یکدیگر است، دینی است که حتی نفیش تقدم دارد بر اثباتش؛ به قول علمای اخلاق «تخلیه» تقدم دارد بر «تحلیه»؛ یعنی اول بریدن از غیر او، بعد به او پیوند کردن. سعدی خوب می‌گوید: ما درِ خلوت به روی غیر ببستیم‏ از همه باز آمدیم و با تو نشستیم‏

این که می‌گویند کلمه «لا الهَ الَّا اللهُ‏» جمعی است میان نفی و اثبات، سخن درستی است. «لا الهَ‏» نفی و انکار است، کفرِ به غیر خداست؛ «الَّا اللهُ‏» اثبات ایمان به خداست، که در «آیةالکرسی» این‏طور می‌خوانیم: «لا اکراهَ فی الدّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یکفُرْ بِالطّاغوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللهِ فَقَدِاسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‏» [1]. تنها نفرمود: «مَنْ یؤْمِنْ بِاللهِ»؛ قبل از ایمان به الله، کفر به طاغوت را ذکر کرد: «فَمَنْ یکفُرْ بِالطّاغوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‏». این است که هر مؤمنی شرط مؤمن بودنش کافر بودن هم هست و این نکته اساسی است در آنچه که در این آیه در مورد ولاء کفار نداشتن آمده است. (عرض کردیم می‌خواهیم اینها را تا آخر بخوانیم بعد بیشتر در باره فلسفه این مطلب بحث کنیم.) این در واقع همان مطلب را می‌خواهد بگوید که برای مردم مسلمان و جامعه اسلامی تنها جنبه اثباتی کافی نیست. در مسیحیت ادعا می‌کنند که فقط جنبه اثباتی هست و اساساً هیچ عنصری از کفر و انکار وجود ندارد. ولی اسلام دین تولّی و تبرّی است، دین نفی و اثبات با یکدیگر است، دینی است که حتی نفیش تقدم دارد بر اثباتش؛ به قول علمای اخلاق «تخلیه» تقدم دارد بر «تحلیه»؛ یعنی اول بریدن از غیر او، بعد به او پیوند کردن. سعدی خوب می‌گوید: ما درِ خلوت به روی غیر ببستیم‏ از همه باز آمدیم و با تو نشستیم‏

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.