بریدۀ کتاب

شما که غریبه نیستید
بریدۀ کتاب

صفحۀ 69

به جویی می‌رسیم که دو طرفش نخل است. این جوی مثل نخی است که به شهداد گره خورده. جوی، آب را به شهداد می‌برد. یاد بادبادک می‌افتم. شهداد میان کویر خشک و بزرگ عین بادبادکی سبز افتاده و این جوی هم نخش است.

به جویی می‌رسیم که دو طرفش نخل است. این جوی مثل نخی است که به شهداد گره خورده. جوی، آب را به شهداد می‌برد. یاد بادبادک می‌افتم. شهداد میان کویر خشک و بزرگ عین بادبادکی سبز افتاده و این جوی هم نخش است.

18

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.