بریدهای از کتاب خسرو شیرین اثر خسرو باباخانی
1403/5/26
صفحۀ 162
دکتر عصبانی و وحشی از شکنجههایی نام میبرد، تهدیدهایی میکرد که حتی شنیدنش هم مو بر اندام آدم راست میکرد، اما شاید یک چیز را نمیدانست شاهد شکنجه دیگری بودن بهمراتب دشوارتر از شکنجه خود آدم است. ما این را همان روز اول فهمیدیم. همان وقت که مجتبی را با دست بسته، انداختند توی استخر.
دکتر عصبانی و وحشی از شکنجههایی نام میبرد، تهدیدهایی میکرد که حتی شنیدنش هم مو بر اندام آدم راست میکرد، اما شاید یک چیز را نمیدانست شاهد شکنجه دیگری بودن بهمراتب دشوارتر از شکنجه خود آدم است. ما این را همان روز اول فهمیدیم. همان وقت که مجتبی را با دست بسته، انداختند توی استخر.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.