بریده‌ای از کتاب آبنبات هل دار اثر مهرداد صدقی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 88

😁 از آرایشگاه بیرون آمدم، کله ام مثل کله قند شده بود. وقتی به خانه برگشتیم همین که ملیحه مرا دید خندید و گفت:" وای... محسن، عینِ ماه شدی." _ جداً؟ _ ها... خدایی ش. کله ات هم عین ماه داره مدرخشه و هم پر از چاله چُغّر شده!

😁 از آرایشگاه بیرون آمدم، کله ام مثل کله قند شده بود. وقتی به خانه برگشتیم همین که ملیحه مرا دید خندید و گفت:" وای... محسن، عینِ ماه شدی." _ جداً؟ _ ها... خدایی ش. کله ات هم عین ماه داره مدرخشه و هم پر از چاله چُغّر شده!

25

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.