بریده‌ای از کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد

حامد صاحبی

حامد صاحبی

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 262

«ما زن‌ها از صبح تا شب باید جان بکنیم که همه‌چیز برای شما مردها آماده باشد که به خیال خودتان دنیای بهتری بسازید...» در دیگ لوبیا را برداشت و گفت: «به‌به عجب لوبیایی. توی این فکرم که اگر ما مردها سعی نکنیم دنیای بهتری بسازیم، شما زن‌ها توی این دیگ چه می‌پزید؟ تازه اگر دیگی باقی مانده باشد.»

«ما زن‌ها از صبح تا شب باید جان بکنیم که همه‌چیز برای شما مردها آماده باشد که به خیال خودتان دنیای بهتری بسازید...» در دیگ لوبیا را برداشت و گفت: «به‌به عجب لوبیایی. توی این فکرم که اگر ما مردها سعی نکنیم دنیای بهتری بسازیم، شما زن‌ها توی این دیگ چه می‌پزید؟ تازه اگر دیگی باقی مانده باشد.»

186

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.