انسان در جست و جوی معنا از فرانکل+دیده ها و شنیده های قبلیم این نتایج رو برای من حاصل کرد 
منظور فرانکل ازمعنای زندگی هر فرد که منحصرا مال همون فرده همون رسالت هر انسان در زندگی هست 
اینجوری که هر فرد یا بهتر بگم هر ذره یا جزیی از هستی برای دلیل و به رسالتی آفریده شده مثل اجزای یک درخت که هرکدوم کار مهم و رسالتی دارن که اگه هر کدوم نباشن اون درخت هم کامل نیست
حالا برگردیم به اجزایی از هستی به اسم انسان ها اما همونطور که فرانکل هم در کتاب جست و جوی معناش گفته معنی زندگی هر فرد تفاوت داره با دیگری و خودش با تصمیمات و نوع نگاهش این معنی و چهارچوب و میسازه ...بله .. تصمیم گیرنده اینکه تو چه نقش و رسالتی در این هستی داری فقط خود تو هستی .تو با نوع دیدگاهت و جنبه هایی از موضوعات که بیشتر بهشون توجه نشون میدی و تاثیری که از اونها میگیری این تصمیم رو میگیری  اما توی این تصمیم گیری چیز دیگه ای هم دخیله و اون باور ها و اعتقادات یا همون چهارچوبهای زندگی تو هستن اگه مطالب بالا رو فرمول در نظر بگیریم .....
به گروهی گرسنگی داده میشه که تو این گروه بچها، پیرها و جوانها وجود دارن دوتا از جوانهای این گروه با موقعیت و  توان بدنی یکسان رو در نظر بگیرید یک روز که غذای بیشتری به یه عدشون بابت پاداش داده میشه  یکی از این دونفر کل غذاش رو فراتر از حد سیری میخوره که با تفکرات خودش برای بعدش ذخیره و انرژی بشه و حتی چشم به غذای بچه کوچیکی که کنارش نشسته داره نفر دوم اما غذاش رو در حدی که احساس سیری کنه میخوره و داره فکر میکنه باقی مانده غذاش رو به کی ببخشه که مستحق تره..... باور های این دونفر فرق میکنه شاید نفر دوم به ذخیره برای دنیایی دیگه فکر میکنه و اون تصمیم گرفته نقش فرد قوی ای رو داشته باشه خودش رو در برابر ضعیفتر ها مسئول میدونه نفر دوم خودش رو یک انسان کامل میبینه که نیازهاش محدود به شکمش نمیشن .اون به عشق ،احترام،احساس ارزشمندی و رضایت از خود و رسیدن به تکامل و دوست ووو... هم نیاز داره اما  نفر اول خودش و سیرکردن شکمش و حتی اگه تصور کنیم هدف از گرسنگی دادن به این افراد گرفتن هوشمندی انسانی از اونها و تبدیلشون به ماشینی که در ازای کار و تبعیت بیشتر  غذای بیشتر دریافت میکنه باشه در مورد فرد اول هدف حاصل شده اما فرد دوم صلاحی داره که مانع ماشین شدنش میشه و اونهم چهارچوبها و اعتقادات و اهداف بزرگ و دیدگاهی که از خودش داره هست
د......