این کتاب برای من مجموعی از حس های متفاوت و زیبا بود.
بخصوص اینکه هردو شخصیت کتاب نویسنده بودن و این موضوع خوندن کتاب رو بسیار لذت بخش میکرد.
کتابی به دور از کلیشه،از خوندنش بسیار لذت بردم.
      

        خیلی از متن ها و صفحات رو  نخونده رها کردم؛ کتابش برای من قابل درک نبود. هیچ‌جوره نتونستم با متن کتاب ارتباط بگیرم. شاید هنوز اماده خوندن همچین کتابی نیستم.شاید اگه یه سال یا چندسال دیگه بخونم بشه بفهممش.
«تاریک و مبهم بود» این تعریفیه که میتونم درمورد این کتاب داشته باشم. بنظرم نثر کتاب کسل کننده بود وجزئیات رو بیش از حد گسترش داده بود
      

        اگه بخوام از قلم نویسنده بگم؛از همون اول داستان به نرمی مزه اون تارت لیمویی رو زیر زبونم حس میکردم.از قدرت تصویر سازی نویسنده و خوبی مترجم بخوام بگم؛تک تک اتفاقات بسیار زیبا و واضح نه نه تصور نمیکردم بلکه می‌دیدم! یک فانتزی عاشقانه که پایانش دل شمارو از حرص میفشاره .