زیبا بود و دلگیر، اما توقع بیشتری داشتم. 
      

        فوق‌العاده بود، از داستان گرفته تا قلم نویسنده باید بگم همه چیز کتاب لذت بردم.  
      

        داستان سرگرم کننده ای بود. 
و طبق تمام کتاب های خانم مک فادن از یه الگوی تکراری پیروی می‌کرد، پلات اصلی داستان تا حد زیادی قابل پیش بینی بود.
اما در بخش پایانی و در صفحات آخر یه سوپرایز کوچولو داشت که برام جالب بود، و باعث شد پایان بندی کتاب رو برام  یکم جذاب تر کنه. 
      

        یکی از شیرین ترین تجربه های کتابی بود برام. 
تموم شدن این مجموعه سه جلدی مثل این بود که چمدانم رو جمع کردم و از عمارت هاثورن اومدم بیرون. خوشحال، دلگیر و سرشار از هیجان
مجموعه‌ی شیرین و جذابی بود در سبک خودش خوب بود به وقتش اوج می‌گرفت و تو رو توی معما ها و راز های خودش غرق می‌کرد و به وقتش آروم می‌گرفت و تو رو به دل عاشقانه های قشنگش می‌کشید. 
همه‌ی کارکترهاش برام عزیز بودن و دلم حسابی براشون تنگ میشه، ایوری، جیمسون، گریسون، زندر، نش، ربکا، تئا، لیبی، اورن، الیسا، مکس، توبی، هانا و در نهایت توبیاس هاثورن بزرگ و معماهای خاصش. 
پیشنهاد می‌کنم هر سه جلد رو پشت سر هم بخونید، داستان رو قضاوت نکنید و با کتابای دیگه مقایسه‌اش نکنید. فقط دل بدید به داستان و لذت ببرید.
به شدت منتظر ترجمه دوتا اسپین اف هاش و سه جلدی سری دوم مجموعه هستم.