Rana Rana دنبال کردن @rana_m عضویتتیر 1404 5 دنبال شده 3 دنبال کننده کتابدوست(2 کتاب)0امتیاز دنبال کردن0یادداشت3امتیاز0لیستکتابخانه نمایش کتابخانه خواندهام 2 کتاب در حال خواندن 0 کتاب خواهم خواند 8 کتاب یادداشتها این کاربر هنوز یادداشتی ننوشته است. باشگاهها این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست. چالشهالیستها این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است. بریدههای کتاب Rana 1404/5/25 مغازه جادویی جیمزرابرت داتی 3.7 103 صفحۀ 118 ضربان قلب او تنها چند ثانیه پس از تولد پسرش متوقف شد. آنها در دانشکده پزشکی به شما آموزش نمیدهند که چگونه به یک شوهر و دو فرزند خردسال بگویید زن و مادرشان رفتهاند. نمیتوانی انسان باشی و درد اقوام را حس نکنی. موج غم، خشم، انکار و ناامیدی. این اولین مرگ من به عنوان جراح نبود و آخرین مرگ من هم نبود. این اولین باری نبود که از خانوادهای با لباسهای خونی دور میشدم. اولین باری که این اتفاق افتاد، من به دانشگاه میرفتم، و خانوادهی خودم بودند. 0 10 فعالیتهافعالیتی یافت نشد.
Rana Rana دنبال کردن @rana_m عضویتتیر 1404 5 دنبال شده 3 دنبال کننده کتابدوست(2 کتاب)0امتیاز دنبال کردن0یادداشت3امتیاز0لیستکتابخانه نمایش کتابخانه خواندهام 2 کتاب در حال خواندن 0 کتاب خواهم خواند 8 کتاب یادداشتها این کاربر هنوز یادداشتی ننوشته است. باشگاهها این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست. چالشهالیستها این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است. بریدههای کتاب Rana 1404/5/25 مغازه جادویی جیمزرابرت داتی 3.7 103 صفحۀ 118 ضربان قلب او تنها چند ثانیه پس از تولد پسرش متوقف شد. آنها در دانشکده پزشکی به شما آموزش نمیدهند که چگونه به یک شوهر و دو فرزند خردسال بگویید زن و مادرشان رفتهاند. نمیتوانی انسان باشی و درد اقوام را حس نکنی. موج غم، خشم، انکار و ناامیدی. این اولین مرگ من به عنوان جراح نبود و آخرین مرگ من هم نبود. این اولین باری نبود که از خانوادهای با لباسهای خونی دور میشدم. اولین باری که این اتفاق افتاد، من به دانشگاه میرفتم، و خانوادهی خودم بودند. 0 10 فعالیتهافعالیتی یافت نشد.