بالاخره آزادی معنوی به انتها رسید و توفیق مطالعه کامل اولین کتاب از کتب شهید مطهری نصیب این حقیر شد.
با خواندن این کتاب، حسرت زیادی بابت از دست دادن این چنین بزرگانی بر جان و دل آدمی وارد میشود؛ ما چند منبری مانند شهید مطهری در جامعه کنونی خود داریم که با گواه گرفتن منطق و وجدان مخاطب خود، این چنین شیرین سخنرانی کند، که پس از گذشت نیم قرن، همچنان آثارش تازگی داشته باشد و به عنوان کتابی منتخب و شایسته جهت بنیانگذاری عقیده و نظام فکری جوانان معرفی و توصیه گردد؟
در طول مطالعه کتاب از بخشهای مختلف یادداشتهایی نوشتم؛ ادامه آن را در این یادداشت دنبال میکنم:
شهید مطهری پس از به چالش کشیدن انگارههای کوتهبینانه بشر راجع به مفهوم آزادی و سپس معرفی عبادت به عنوان وسیلهای برای حریت از هر چیزی جز معبود، در ادامه به توبه میپردازد و توبه واقعی را با نام بردن ارکان آن شرح میدهد. سپس به سراغ مفهوم هجرت و جهادی میرود که بسیاری دید اشتباهی به آن دارند. سپس به بزرگواری روح و ایمان به غیب سخن میگوید و معنی واقعی غیب را شرح میدهد.
در نهایت به سراغ واژه پرتکراری که این روزها از آن به عنوان جانشین دین نام میبرند و با وجود آن نیاز به دین را انکار میکند ، یعنی انسانيت رفته و معیارهای آن را برمیشمارد...
کتاب با سخنرانیهای شهید مطهری در باب انسانیت در دانشگاه تهران به پایان میرسد.
از مطالعه این کتاب لذت بردم و پاسخ بسیاری از سؤالات خود را یافتم؛ انشاءالله به مطالعه دیگر کتب استاد شهید خواهم پرداخت.