اشک ریختم؟ بله، با مرگ سیریوس، دامبلدور، هدویگ، مودی، دابی، فرد، لوپین و تانکس...
این فصل هایی که با سرعت سپری شدن و روز هایی که با ماجرا های هری پاتر میگذشت شاید و شاید قلم بی نظیر خانم رولینگ و برگردان خانم اسلامیه آنچنان من رو با تک تک شخصیت های آشنا و دوست داشتنی همراه کرده بود که مرگ و فقدان هر کدوم در کنار هری و در داستان قلبم رو به درد میآورد.
پند ها در داستان ها نهفته ست و این ماجرای پر ماجرا هم خالی از اندرز نیست؛ اما اونچه که جاودانه ست دنیاییه که هری پاتر در یازده سالگیش دوباره به اون پا گذاشت و در حالی که تنها هفده سال داشت به جنگ پایان داد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.