مهران صفایانی

@mesa

5 دنبال شده

3 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

                کتابی است که خیلی روان و جذاب نوشته شده است و سرنوشت مردی معتبر و آبروداری است که گرفتار هوس زودگذر می‌شود. داستان مرارت هایی است که این هوس بر سر همسر و خانواده اش می آورد و او را در منجلاب فساد غوطه ور می کند.
جذابیت داستان به این است که شخصیت کاملا سیاه ندارد و حتی هما در آن خاکستریست و نویسنده سعی می کند از به هر شخصیت نزدیک شده و علت رفتارهای او را برایمان روشن کند 
داستان جامعه مرد سالار و ظلم های که در حق زنان در آن روزگار می شده است نیز هست

چه نام با مسمایی برای کتاب انتخاب شده است. در حالیکه شخصیت اصلی کتاب سید میران است او با رفتارهایش شایستگی اینکه عنوان کتاب به نام او باشد را ندارد. همسر او که شرافت، جوانمردی و نجابت او در کلمه خانم در عنوان بیان شده است همه مرارت ها را به جان می خرد و با صبر و عشقی که به شوهر و بچه هایش دارد مرد را از منجلاب و خفت و خواری و مرگ در غربت نجات می دهد. چقدر زیبا او با همه شکنجه ها و عذاب هایی که برسرش می آورند آبرو شوهر را حفظ می کند و بارها دست او را می گیرد‌. هستی مرد طفیلی رشادت همسرش آهو خانوم است.

اوج مروت زن در هنگامی است که دزدانه در پستوی اتاق خورشید خانم پنهان شده است و با این حال قضیه بدهی شوهرش را عیان نمی کند چراکه نمی خواهد آبروی شوهرش برود. اوج رذالت هما در هنگامی است که عکس کودکانش را در هنگام فرار ریز ریز می کند

 
        
                متن رمان روان است و با خواندن ان انگار که با ان مردمان روستایی همراه و هم خانه می شویم و دغدغه ها و دلنگرانی های کوچک و بزرگ انها دغدغه ما میشود. با شرایط زندگی مردم در ان دوران اشنا میشویم و ظلم و جور اربابان در حق رعیت اگاهی می یابیم. نویسنده دغدغه نان و بیسوادی مردمان را که باعث میشود طبقه اشراف برانها تسلط یابند و هرصدایی را خاموش کنند پیش چشم ما نمایش می دهد.

رفتار قهرمان داستان در برخی موارد غیر منطقی و مخالف قواعد شرعی و انسانی است که نمونه ان را در کشتن پسرخاله و دو مامور امنیتی برای اخذ مالیات می بینیم رفتار قهرمان داستان در ابتدا برای حمله به کلاته به حمایت از مدیار و انجام قتل پدر نادعلی و از هم پاشیدن زندگانی انها نیز بخشودنی نیست. در واقع قهرمان داستان بدون دلیل موجه قاتل چهار انسان است و با این وجود نویسنده طرف اوست. البته اگر از رفتار (ناجوانمردانه) او در بدست اوردن نامزد دلاور چشمپوشی کنیم.
سایر همراهان گل محمد نظیر خان عمو و خان محمد نیز شخصیت های سالمی نیستند و دست در کار دزدی و تجاوز به ناموس مردم داشته اند.
جالب است که در پایان نویسنده با ترسیم واقعه ای شبیه به کربلا می خواهد این شخصیت های ناسالم را شبیه به شخصیت های حماسه کربلا کند. 

طریقه شکل گیری شخصیت گل محمد سردار به درستی تصویر نشده است و مشخص نیست که از کجا گل محمد تبدیل به یک سردار ثروتمند میشود و منبع درامدش چیست و چرا ثروتش را در اختیار بندار و الاجاقی(دشمنانش) قرار می دهد
تصمیم شتاب زده و غیرمنطقی گل محمد در انتخاب راه کشته شدن و نه مبارزه به نظر میرسد که حاصل طولانی شدن داستان و خسته شدن نویسنده از ادامه ان دارد و رمان به طور مناسب پایان نمی یابد
اثر قیام گل محمد و کشته شدن او در اگاهی مردمان مشخص نیست و بیشتر گل محمد انگار یک شخصیت هدر شده است.
رمان میتوانست کوتاه تر باشد از جمله قسمت های زیادی مربوط به غدیر و عباسجان و شیدا می توانست از داستان حذف شود
        

باشگاه‌ها

باشگاهی برای نوجوانان

287 عضو

سه دقیقه در قیامت: تجربه ای نزدیک به مرگ

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها