محبوبه پارساییان

محبوبه پارساییان

@mahboobeparsayan

68 دنبال شده

31 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

        حضرت فاطمه( سلام الله علیها) جایگاه ویژه‌ای برای همه‌ی دوستداران و محبین اهل بیت دارد. شخصیت والای این بانوی بزرگ جهان اسلام، نمونه و الگو برای همه‌ی مسلمانان جهان است. چه در نقش عظیم مادری، چه در جایگاه زیبای همسری و چه به عنوان دردانه‌ی رسول خدا.
 همه‌ ی ما دوست داریم با این شخصیت عزیز، بیشتر آشنا شویم . اگر در جایگاه والد باشیم و یا مربی و معلم کودکان، به دنبال کتاب یا مجموعه‌ای مناسب برای نونهال‌‌هایمان هستیم. 
کتاب آسیاب بچرخ، به قلم زیبای خانم سنا ثقفی، ما را به مقصودمان می‌رساند.
این کتاب با زبانی کودکانه، بیانی لطیف و با  زاویه دید جدیدی در ۳ داستان زیبا، شخصیت حضرت زهرا را به کودکان معرفی می کند.
در این کتاب، ما با فرشتگان همراه می شویم و به خانه‌ی حضرت زهرا می رویم. فرشتگانی که هر کدام مسئولیت خاصی بر عهده دارند .
فرشته‌ی کار و بار به فرشته‌ی گل‌پری، فرشته‌ی بلوری و فرشته‌‌ی مخملی ماموریت‌های مخصوصی می‌دهد. فرشته گل پری، بوی خوب حضرت زهرا را به گهواره امام حسین می‌برد . فرشته‌ی مخملی، صدای حضرت زهرا را  به گوش نوزادی که گریه می‌کند می رساند و فرشته بلوری، مسئولیت دیگری دارد. 
هر یک از فرشته‌ها، موقعیت‌ داستانی خلق می‌کنند و برشی از زندگی حضرت زهرا را به کودکان نشان می‌دهند. 

نقاشی‌های زیبای این کتاب را خانم سمیه صالح شوشتری کشیده‌اند. نقاشی‌های لطیف و کودکانه‌ای که آدم  را به ذوق می‌آورد.

انتشارات مهرستان، این مجموعه‌ی لطیف و زیبا را در ۳۶ صفحه، در سال ۱۴۰۱ به چاپ رسانده است.

این مجوعه به کودکان در گروه سنی "ب" و "ج" پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

فرشته‌ی کاروبار گفت:"موقع نماز، بویش را برای حسین کوچولو به گهواره ببر گریه نکند. لالا کند."
چشم‌های فرشته گلپری برق زد و خندید.
بعد، بال زد و کنار گهواره نشست.فرشته‌ی کاروبار  لپ فرشته‌ی گلپری را کشید و بال زد به آسمان.
مامان زهرا حسین را بوسید و توی گهواره‌ گذاشت.هوووووووم..... فرشته گلپری نفس عمیقی کشید.
بغلش را از بوی حضرت زهرا پر کرد و قلبش از شادی تاپ‌تاپ کرد.
      

2

        چیک چیک چیک...
 اسم چیک چیک چیک را که می بینی، یاد قطرات ریز و شفاف آب می‌افتی.. قطراتی زلال، شفاف و لطیف..
اما اینجا نمی‌خواهم شما را با آب و لطافتش آشنا کنم.‌در مورد کتابی می‌خواهم صحبت کنم که شخصیت اصلی داستان، چون آب شفاف و لطیف و زلال است.. شخصیتی که همه‌ی ما دوستش داریم..خودش را و خانواده و فرزندان عزیزش را.
پیامبر، برای همه‌ی ما شخصیتی بزرگ است که دوست داریم او را بیشتر بشناسیم، از او بیشتر بخوانیم. اگر در نقش پدر یا مادر باشیم یا حتی معلم یا مربی کودک ، دنبال کتابی می‌گردیم که با بیان کودکانه و زیبا، در فضایی لطیف این انسان بزرگ الهی را به فرزندانمان، معرفی کند.

" چیک چیک چیک" نوشته‌ی خانم سنا ثقفی از مجموعه‌ی بال‌های رنگی، همان کتابی است که ما را به مقصودمان می رساند.این کتاب را نشر " مهرستان" چاپ کرده است.
در ۳۶ صفحه با نقاشی‌های بسیار زیبا و لطیف .
خانم ثقفی که خود کارشناس ارشد ادبیات کودک و پژوهشگر در این زمینه است، در ۳ داستان با بیان زیبا و  کودکانه و از زاویه دید جدید،  پیامبر بزرگ اسلام را به کودکان معرفی کرده است.
در این کتاب قرار نیست، چند داستان کوتاه معمولی از پیامبر بخوانیم.‌ همراه می‌شویم با فرشته‌ها و به خانه‌ی پیامبر می‌رویم. فرشته‌‌ی کار و بار به فرشته‌های دیگر، ماموریت می دهد. فرشته نیلی، فرشته‌ی هو‌هو، فرشته‌ی نقلی و فرشته‌های دوست داشتنی دیگر..
هر کدام از فرشته‌ها مسئولیت کاری را بر عهده می‌گیرند تا از این راه پیامبر یاری و او را خوشحال کنند.
نویسنده، با ایجاد فضای نرم و لطیف، گویا دست کودکان را می‌گیرد و به دست فرشته‌ها می‌دهد. 
فرشته‌هایی که هر کدام داستان زیبای جذّابی، خلق می‌کنند و کودکان را با ویژگی‌های قشنگ پیامبر مهربانی‌ها آشنا می‌کند..

تصویر فرشته‌ها و نقاشی‌های کودکانه و زیبای کتاب،‌ لطافت دو چندانی به داستان‌ داده است .
و کودک را به دل کتاب و قصه می‌برد.
تصویر گری زیبای این مجموعه‌ی خواندنی را خانم سمیه صالح شوشتری انجام داده اند..

این کتاب را به تمامی والدین و مربیانی که دغدغه‌مند هستند و به دنبال مجموعه خوبی برای آشنایی کودکانشان با پیامبر می‌گردند، پیشنهاد می‌کنم..
کتاب مناسب کودکان با گروه سنّی ب و ج است‌.

مطمئن هستم، کودکتان تا مدت‌‌ها با این کتاب همراه خواهد بود و از اینکه این مجموعه را برایش تهیه کرده‌‌اید خوشحال خواهد شد.
 

برشی از کتاب:یک‌دانه، دو دانه، سه دانه از وضویش ریخت کفِ دستم.قطره‌ها رانگه داشتم.وقتی پیامبر رفت، دانه‌ها را یکی یکی پای نهال ریختم. مورچه‌ها بوی پیامبر را حس می‌کردند و می دویدند کنار نهال‌.جیرجیرک‌ها، جیر جیر می‌خواندند و نهال هم سبز و پر رنگ می‌شد. پیامبر هم از پنجره‌  حیاط را نگاه می‌کرد و لبخند می‌زد.
بعد از آن، هر بار، همین کار را کردم. یک دانه ریختم و یک دانه نگه داشتم.  قطره‌های وضویش را کم‌کم جمع کردم تا شد یک عالمه.
فرشته‌ی نقلی، قطره‌ها را نگاه کرد.بال‌هایش را تکان داد و گفت:" حالا می‌خواهی چه کارشان کنی؟"
فرشته خنده‌رو گفت:" می‌خواهم این قطره‌ها را بدهم به فرشته‌ی باران.من دیده‌ام مردم زمین هم بعضی وقت‌ها غصّه‌دار می‌شوند.شاید این قطره‌ها بتواند شادشان کند." و ریز ریز خندید و گفت: " اینطور نیست؟"
      

2

باشگاه‌ها

نمایش همه

باشگاه امتداد

215 عضو

رنگ زیبای خیال

دورۀ فعال

باشگاه کتابخوانی "هزارتو"

652 عضو

زلیخا چشم هایش را باز می کند

دورۀ فعال

آفتاب‌گردان 🌻

403 عضو

معراج السعاده

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

2

5

66

          فصل توت های سفید توسط انتشارات شهرستان ادب در ۱۷۵ صفحه به چاپ رسیده است و یک رمان شخصیت محور است که در بحبوحه ی انقلاب روایت می شود. اتمسفر کتاب کاملا خواننده را با وقایع هفده شهریور 57 همراه می کند. 
در کنار پرداختن به انقلاب اجتماعی و آن چه در میدان ژاله ی آن روز ها اتفاق افتاده، خواننده دست در دست قهرمان داستان که زنی به نام فروغ است، چالش های زندگی اش را پشت سر می گذارد.
فصل توت های سفید بدون قضاوت دختران و زنان شهرنو را بازخوانی می کند، از زنانِ زبان به دهن گرفته در مقابل جور جامعه عبور می کند و به امید می رسد که این خود پرداختن به یک انقلاب فردی است. 
فروغ در مقابل آنچه بر سرش گذشته و آن گناهی که به او نسبت می دهند دل به امیر می بندد و به دنبال این نقطه ی امید می رود و این رفتن خط داستان را جلو می برد. داستان نقاط تعلیقی دارد که خواننده را وادار به ادامه ی خوانش می کند. 
تغییر درونی و دراماتیک فروغ در داستان حس خوشایندی است که نویسنده به خواننده هدیه می دهد.
 محور بودن زنان در داستان را از شاخصه های اصلی آثار نویسنده می توان دانست. قهرمان داستان زنی واقعی و به دور از فانتزی نمایی و اغراق است. 
بنظر می آید مفاهیم مورد توجه نویسنده در پس زمینه ی داستان به خوبی بر جان خواننده می نشیند.
زبان کتاب روان و داستانی است. ضرب المثل های بجا، راحتی ارتباط با داستان را بیشتر کرده‌ اند. تصویرسازی ها و لحن در گفت و گوها به خوبی تمایز بین فضا و شخصیت ها را نشان می دهد.
گاهی توصیفاتی در داستان به کار برده شده است که در پیش برد داستان اثری ندارد ولی می توان این را خواست نویسنده در این رمان دانست.
از نام گذاری پر حس کتاب و طرح جلد زیبای آن هم نمی توان به راحتی گذشت.
همه ی این ویژگی ها در کنار هم فصل توت های سفید را به نامزدی جایزه جلال۱۴۰۲ رساند.
        

17

4

31

17