خواندنش باعث شد دوباره بفهمم چقدر دلم برای مدرسه تنگ شده. بزرگشدن با گینا و بعد فهمیدن اینکه با وجود همهی این تجربهها هنوز هم کوچک است لذت بخش بود، توصیفهای نویسنده و اشارههایش به آینده هم جالب بود
اما جالبترین بخش داستان ابیگیل بود.
فکر میکنم هر مدرسهای یا اصلا هر جایی برای خودش ابیگیلهایی دارد که با وجود دردسرهای شخصیشان حواسشان به همهچیز هست .
پس با تشکر از همهی ابیگیلهای آشنا و ناآشنا
و آرزوی اینکه در لحظههای عجیب و غریب ابیگیلهای دیگری معجزهوار نجاتشان بدهند.