کتاب درمورد اقای نویسندهای هست که روزی بهطور اتفاقی با یک خانمی ملاقت می کنه که بسیار زیباست و شیفته و عاشق اون میشه.
یک روز این خانم باهاش تماس میگیره و ازش درخواست می کنه که همدیگرو ببینن و اونجا نامهای که به دستش رسیده بود رو بهش میده و ازش درخواست کمک می کنه.
اقای نویسنده داستان که سبک داستانهاش جنایی بوده و تا حدودی معروف شده بوده این بار درگیر یک داستان واقعی میشه و می خواد حلش بکنم.
درکل نبوغ نویسنده رو دوست داشتم که این طور یک داستان خیالی و روایت کرد و انگار داشتم از زبان یک نفر میشنیدم که داره برام تعریف می کنه.
دوستاره کم کردم بخاطر اینکه از یک سوم پایانی داستان دیگه برام قابل حدس بود که قاتل کیه و چه اتفاقی افتاده و یه جورایی برام کلیشهای بود.
تعداد صفحاتش کمه و برای یه ماجراجویی کوتاه، کتاب مناسبیه.