کتاب را در شب های طولانی ویار خواندم.
رمان از زبان ملیحه روایت می شود. ملیحه یکی از ماست. دختری دغدغه مند و پرتکاپو، با دلی پرسودا و زبانی جسور که حالا ویارهای بارداری او را خانه نشین کرده.
چالش ها و گره های رمان غالبا کشاکش و نزاع درونی ملیحه است...چالش های نقش های همسری و مادری...
چالش ها و حس هایی که هر کدام از ما خانم ها دست کم نیمی از آن ها را تجربه کرده ایم...
خانم امیرزاده از خصوصی ترین بخش رابطه همسری چشم پوشی نکرده و این بخش مهم و موثر را سانسور نکرده؛ در عین حال قلم باحیایی داشته و پرده دری هم نکرده.
فقط ای کاش قدری زبان کتاب همگانی تر بود. کاش طوری نوشته شده بود که در ترجمه و جهانی شدن هم موفق باشد و فقط گره های ذهنی مادرانی با طیف فکری خاص را باز نکند... که این گره ها وسعتی جهانی دارد.