زهرا ولی خلف

@Zahra770

3 دنبال شده

4 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

                به شدت غمگینم وناراحت به چند دلیل 
۱. این اخریه ولی چون خیلی برام سخت بود اولی میگمش 
اخرای کار انقدر که مردم  احمق و بی خرد اون زمان با اینکه در بیعت ایشون بودن امام ازشون کمک میخواست و همه یا سکوت میکردن یا حتی به مسغره یه جوابی میدادن و امام به شدت ناراحت میشدن 
اخرای کار امامم ارزوی مرگ میکنه برای خودش 
نمیدونم اینکه از یه امت ناامید بشی ته عذاب بود برای من و این ناامیدی به شدت منو ناراحت کرد 
اینجا بود که شوق امام رو به مرگ درک کردم 
همیشه برام سوال بود که اون مردم هنوز به امام علی نیاز داشتن 
چرا امام با علم بر اینکه اون زمان نماز صبح ضربت میخوره رفتن به محراب مسجد 
اینجا بود که فهمیدم هرچی امام تلاش کردن صحبت کردن مردم کر و کور بودن 
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
۲. من همیشه اینو تصور میکنم که اگر در فلان زمان ( امام) بودم واکنش من به عنوان یکی از مردم چی بود 
تو این کتاب به عمیق بودن فهم حق و باطل رو اوردم اینکه حق به طاهر فقیره حتی ممکنه ارامش دنیوی هم نداشته باشه ولی با عظته با شرافته با افتخاره  پراز شکوهه که قطعا همه اینا از جانب خداونده 
ولی باطل پراز رنگینی پراز پول و ثروت و مقام و ارامش دنیویه 
نمیدونم سخته بگم در اون زمان من کدوم سمت رو پیش میگرفتم 
و همین جمله منو از خودم ناامید میکنه 
ناامید میکنه که اهل بیتم رو قرانم رو مذهبم رو حتی حجابم رو نشناختم یا در حد ضرورتی که همه از تو کوچه خیابون کتاب های دینی مون فهمیدم 
البته که من هنوز جوونم و چقدر خدا و اهل بیت به من امیدوارن و چشمشون به من هست که تو سن جوانی اینو فهمیدم نه تو سن ۵۰ سالگی 
ان شالله که بتونم بهترینم رو برای امامم بزارم و بشناسمش و بشناسونمش
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها