Parisaaa

تاریخ عضویت:

آبان 1403

Parisaaa

@Parisanozari

3 دنبال شده

17 دنبال کننده

                در مسیر بی انتهای کنجکاوی💫
              
Parisaastro
Parisaastro

یادداشت‌ها

Parisaaa

Parisaaa

1404/2/27

        این کتاب اولین مواجه ی من با فلسفه ی رواقی بود. 
ایده ی کتاب جالب بود. و به طور کلی چالش های رواقی برای من جالب بود و ایده های خوبی را در بر داشت از جمله تکنیک های انعطاف پذیری، قاب بندی و لنگر ها در مواجه با مشکلات. اما من به شخصه از ایده ی آزمون های رواقی کمی دلسرد شدم. 
چرا انسان وقتی  می پندارد که بلا یا چالش از سمت خدایان یا عوامل و نیرو های بیرونی  است، بهتر قانع میشود که بکوشد یا خونسرد باشد؟
 چرا همیشه احتیاج داریم که نیرویی فراتر از ما باشد؟
قطعا جواب این سوال ساده نیست و انسان در طول تاریخ خدایانی تعریف کرده از طریق اتصال با آن ها رنج و دشواری های زندگی را تاب بیاورد و بنده نیازمند کنکجاوی بیشتر در این ضمینه هستم؛ بگذریم!
خواندن مثال زندگی دیگران در مواجه با چالش ها و مصیبت های وحشتناک و نحوه ی برخورد آنان ما رو تا حدی به فکر فرو میبرد. اما به نظرم نویسنده تنها بر روی نقاط قوت این مثال ها تکیه کرده بود و دستور العمل ساده ای برای زندگی پیچیده ی ما ارائه داده بود که برای من جذاب نبود. 
مخصوصا داستان های شخصی نویسنده و اعتماد به نفسش در اینکه چقدر این راهکار ها موثر هستند کمی مرا دلزده میکرد. شاید این راهکار ها موثر باشند اما نحوه ی پیاده سازی این راهکار ها قطعا به سادگی قلم نویسنده نمیباشد مخصوصا در دنیای امروز. 
نمیتوانم این کتاب را زرد بنامم چرا که ایده های قابل به تاملی را ذکر میکرد. و از بزرگان زیادی نام برده بود که خواندن تاملات و فلسفه ی آن ها میتواند راهگشا باشد. در کل شاید به این کتاب امتیاز بالایی ندهم اما  ایده ی فلسفه ی راقی قطعا جذاب بود و رویکرد جدیدی را در مواجه با مشکلات به من معرفی کرد. 
اگر دوست دارید به طور خلاصه با این فلسفه آشنا شوید شاید کتاب خوبی برای شروع باشد.
      

1

Parisaaa

Parisaaa

1404/2/21

        پاریس فرانسه کتابی است درباره ی زندگی‌ روزمره فرانسوی ها در قرن نوزدهم و همچنین ورود و رویکرد آنان به شروع قرن بیستم. جنگ و تاثیراتش، مد، تمدن و سنت در روزمرگی  فرانسه ی آن زمان از دید یک آمریکایی یهودی که سی سال تجربه ی زیسته در این کشور داشته. 
اما این کتاب واقعا محصول مشاهده ی عینی و تجربه ی زیسته ی واقعی در بطن فرانسه و در بین فرانسوی هاست. بنابراین تمامش را میشود حس کرد و عجیب که منش فرانسوی ها تا به امروز تغییر چندانی هم نکرده. اگر با فرانسوی ها در ارتباط باشید این را خیلی ملموس حس میکنید. 
از طرفی دیدگاه خود استاین به زندگی به عنوان یک مهاجر یهودی آمریکایی در آن زمان، بسیار توجه من رو جلب کرد که چقدر این زن زندگی را به سادگی زندگی کرده است و چقدر به زندگی وصل است. لحن ساده و خودمانی کتاب، در بحرانی ترین و پر اضطراب ترین شرایط اضطراب را از شما دور میکند و ممکن است این سوال رو برای شما ایجاد کند که آیا مگر زندگی غیر از روزمرگی ها و ارتباط عمیق با هر آنچه هست که داریم؟ 
آیا باید به جایی برسیم؟ دورانی را سپری کنیم؟ تا زندگی کرده باشیم؟
      

1

Parisaaa

Parisaaa

1403/12/8

        و داستان این کتاب! 
همیشه شنیده بودم که کتاب فروشی شکسپیر و شرکا خیلی معروف و خفنه و محل تجمع خیلی از متفکران  مهم و باحال تاریخ بوده. تنها چیزی که میدونستم این بود که همینگوی یک کتاب توی این کتاب فروشی نوشته. خلاصه منه عاشق کتاب فروشی و خنزر پنزر فروشی گذارم به پاریس افتاد و له له میزدم که برم این کتاب فروشی رو ببینم. حوالی کریسمس و پاریس شلوغ  نگذاشت که من به آرزوم برای دیدن این کتاب فروشی برسم. هر بار که میرفتم شکسپیر فقط و فقط با صف های طولانی و یه مشت آدم که دارن جلوش سلفی میگیرن مواجه میشدم. من از توی صف وایستادن منتفرم و دیگه ناچار شدم  از دیدن شکسپیر صرف نظر کنم و به جاش چشمم به این کتاب افتاد و بلافاصله خریدمش چونکه که حالا که نمیتونم برم کتاب فروشی حداقل میتونم با این داستان چند هفته ای توی کتاب فروشی زندگی کنم! 
همون اول کتاب متوجه شدم که ای بابا این شکسپیر اون شکسپیر اصلی نیست و اگر دنبال شکسپیر اصلی ای میگردین که همینگوی توش پرسه میزده برید کتاب شکسپیر سیلویا بیچ رو بخونید. خلاصه از طرفی خورد توی ذوقم و از طرفی هم خوشحال شدم که نرفتم مثل جوگیرها به یاد همینگوی و رفیقاش از خودم سلفی بگیرم، بگذریم!
 
داستان کتاب اینطوری شروع میشه که یک خبرنگار جنایی کانادایی از کار و بار زندگی فلاکت بارش در کانادا جمع میکنه یه بیلیت میخره میره پاریس و به طرز جالبی به این کتاب فروشی برخورد میکنه و همون جا کنگر میخوره و لنگر میندازه. این کتاب فروشی فقط یک کتاب فروشی نیست بلکه پناهگاهی برای نویسنده ها، شاعر ها و هنرمند های فلاکت زده و بیخانمان هم هست که هر کدوم داستان های عجیب غریب خودشون رو دارن. این کتاب یک شرح حال واقعی از دوران زندگی جرمی مرسر  در این کتاب فروشی هست. 
خلاصه اگر دلتون میخواد کوله پشتی تون رو جمع کنید یکی دو دست لباس ساده بردارید و چند هفته درویشی، حال و هوای زندگی واقعی رو توی پاریس تجربه کنید، پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو بخونید قطعا لذت میبرید. 
اما گاهی هم وسط های کتاب هی حوصله ام سر میرفت اما دوباره بر میگشتم  به دل داستان درست مثل خود جرمی مرسر در کتاب فروشی با اون وضع اما در کل لذت بردم. جالبی داستان اینکه من ۲۰ صفحه مونده بود کتابم تموم شه کتابم رو در اتوبوس جا گذاشتم و فکر کنم هیچ وقت ندونم که آخرش چی میشه و این خیلی اعصابم رو خورد میکنه چون تازه داشتم عاشق جرج صاحب کتاب فروشی میشدم. این کتاب برام یه پایان بازه و من رو دوباره جور دیگری به پاریس بر میگردونه. اما اینجا دیگه پرونده اش رو میبندم امیدوارم این کتاب رو جایی دوباره پیدا کنم که اون ۲۰ صفحه ی آخر لعنتی اش رو بخونم.🥲

۳ روز بعد: به طرز غیر قابل انتظاری ایمیلی دریافت کردم که کتابم پیدا شده و آخرش رو خوندم. و چقدرررررر لذت بردم تنها ۵۰ صفحه ی آخر کتاب نیم امتیاز به این کتاب اضافه میکنه. من عاشق  فلسفه ی زندگی جرج (صاحب کتاب فروشی) شدم!
      

51

Parisaaa

Parisaaa

1403/11/30

        این کتاب برای من جایگاه خاصی پیدا کرد. تنها شنیده بودم که داستان در کنار دریا و اسکله های کشتی رانی میگذره پس این کتاب رو با خودم به جزیره ای در استان بریتانی فرانسه بردم. روستایی که در اونجا دقیقا صحنه هایی که توی ذهنم از رمان های جین آستین رو تصور میکردم رو مشاهده میکردم. 
اما از خود رمان بگم . پلات داستان تقریبا ساده است داستان دختری به نام Anne که در پی اتفاقاتی نامزد قبلی خودش رو به نام کاپیتان ورمنت رو دوباره ملاقات میکنه که به دلایلی نتونستن به هم برسن اما حالا دوباره فرصتی پیش میاد که زخم های قدیمی دهن باز کنند و مسائل جدید اتفاق بیوفته امیدی برای بازیابی عشقی که سال ها پیش از دست رفته بود اما پایان داستان نانوشته مونده و هنوز پرونده ی داستان بسته نشده. 
شخصیت Anne به نسبت شخصیت ساکتی هست اما شما با تمام حال و احوال درونی این زن در عین سکوتش همراه هستید. شخصیت کاپیتان ورمونت خیلی با جزئیات وصف شده و میتونم بگم یکی از شخصیت های مورد علاقه ی رمان های جین آستین هست برام. این حواس جمعی مخفیانه کاپیتان ورمونت به احساسات و حالات روانی نامزد قبلیش در حالی که صورت خودش رو با سیلی سرخ نگه میداره که از عشق Anne سالهاست که عبور کرده، قند توی دلم آب میکنه. 
من تجربه ی بسیار لذت بخشی با این کتاب داشتم امیدوارم که شما هم از خواندنش لذت ببرید. 
من فیلم جدید اقتباس شده از این رمان رو دیدم که در سال ۲۰۲۲ منتشر شده و واقعا افتضاح بود پیشنهاد میکنم که اول کتاب رو بخونید و نسخه ی قدیمی تر این فیلم رو ببینید اگر دوست دارید📖
      

52

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.