خاطرات یک آدمکش٬ سرگذشت قاتل سریالی و مبتلا به زوال عقلی را شرح می دهد که از شکنجه و کشتن افراد پیرامون خود لذت می برد؛ به این ترکیبات ترسناک٬ انزوا طلبی و فلسفه بافی عمیق ناشی از مطالعه آثار نیچه ٬ مکاتب کهن شرقی و ادبیات کلاسیک یونان را اضافه کنید. به راستی که نویسنده چه معجون تلخ و در عین حال جذابی پدید آورده !
داستان توسط یادداشت های روزانه قاتل جلو می رود تا خواننده تا حد امکان با فضای حاکم بر بیماری او همراه شود؛ این سبک خلاقانه در نوشتار٬ موجب ریتمی پراکنده و کُند گردیده اما باعث نمی شود که شما برای لحظه ای کتاب را زمین بگذارید زیرا اکنون شما هم دچار فراموشی شده اید و به دنبال کنار هم گذاشتن حقایق و خط داستانی منطقی هستید!
قسمتی از متن کتاب :
مردم دل شان می خواهد از کار شیطان سر در بیاورند. چه کار بیهوده ای ! شیطان٬ شیطان است چون از کارش سر در نمی آوریم.