شاید اول به نظرتون برسه که این یه کتاب بچگونست چون داستانش راجب یه دختر هفت هشت سالست که بخاطر کار پدرش میره مدرسه شبانه روزی توی لندن ولی وقتی صبر و تحمل این دختربچه رو درمقابل سختی هایی که تو این راه بخاطر فوت پدرش میکشه ببینین سرتونو از خجالت میندازین پایین و از اون به بعد اونو الگوی خودتون قرار میدین((:
واقعا کتاب قشنگیه ولی تاحالا براتون سوال شده که این سارا کوچولو این همه ثروتو از کجا آورده؟اصلن قضیه معدن الماس چیه؟
+خیلی سال پیش وقتی کشور عثمانی شکل میگیره باعث میشه تجارت بین شرق و غرب بهم بخوره و این برای اروپاییا ضربه سنگینی بوده آخه اروپاییا عاشق ادویه بودن و حالا که نمیتونستن تجارت کنن،ادویه براشون خیلی نایاب میشه. از اونطرف اونا به مقدار زیادی طلا و ابریشم نیاز دارن که توی اروپا زیاد پیدا نمیشده.
برای همین اولین بار به فکر پرتغالیا میرسه که از طریق راه های دریایی،آفریقا رو دور بزنن و به هند برن و همین کارم میکنن(آفریقای مرکزی و جنوبی رو هم کشف میکنن)
اسپانیایی هاهم برای اینکه عقب نمونن امریکارو کشف میکنن و از معادنش استفاده میکنن. پاپ هم برای اینکه جنگی رخ نده جهان رو بین اونا تقسیم میکنه و این وسط انگلیسی ها برای اینکه اوناهم بتونن طلا و جواهرات و یا ادویه داشته باشن شروع میکنن به غارت کشتی های اسپانیایی و پرتغالی(درواقع دزد دریایی میشن)
تا اینکه پرتغال کم کم ضعیف میشه و اسپانیا هند رو میگیره ولی بعدش با یه ازدواج بین انگلیس و پرتغال، هند و همه منابعش به انگلیس میرسه.انگلیسی هاهم شروع میکنن به تجارت تو هند و استفاده از منابع اون ها. حتی یه کمپانی به نام هند شرقی تاسیس میکنن و هی پولدارتر و پولدارتر میشن:))
هند هم از همه نظر غنی بوده کلی الماس و طلا و برده هندی و مهم تر از همه ادویه داشته×-×
بابای سارا هم یکی از این تاجرا بوده که به هند اومده و تونسته چنین ثروتی رو بدست بیاره
کی فکرشو میکرد کتابی به این کیوتی همچین ماجراهایی رو داشته باشه؟🤭
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.