تو این یادداشت کوتاه میخوام کوتاه مختصر نظر و کمی معرفی از کتاب رو کنم ، بدون فاش شدن داستان.
داستان این کتاب که اول شروع کردم گفتم چرته ، ولی لحظه به لحظه که می گذشت اتفاقات و رفتار اطرافیان و سیر داستان طوری من رو در خودش غرق می کرد که ببینیم آخرش چی میشه .
نویسنده در این کتاب در تلاش بود که شرم ، رفتار دیگران در زمانی که دیگر سودی نداری ، ترس و کمی مسائل فلسفی را به صورت داستان به مخاطب برساند .
من تا به حال کتابی از این نویسنده یعنی کافکا نخونده بودم ولی بعد این کتاب عاشق این نویسنده شدم که کتاب دیگری از این نویسنده بخوانم .
امیدوارم که مفید باشد میخواستم طولانی باشه ولی احساس کردم داستان به این زیبایی رو لو می دیم بیشتر از این توضیح ندادم و فقط به مقصود و نظر خودم بسنده کردم .