سمانه آتیه دوست

سمانه آتیه دوست

@Ghalambaf
عضویت

بهمن 1402

21 دنبال شده

15 دنبال کننده

یادداشت‌ها

        نه به تحجر! نه به تجدد!
تحقق الگوی سوم انسان با نگاهی بر کتاب خانه دار مبارز 

خدا توی کتاب آسمانی‌اش وقتی می‌خواهد دو نمونه انسان خوب را مثال بزند از دو زن نام می‌برد؛ نه یک زن و یک مرد. این نگاه انسانی خدا به زن به قول امروزی‌ها برایم خیلی نایس و قابل توجه بود. خدا در مقام رسیدن انسان به کمال بشری زن و مرد را تفکیک نمی‌کند که بگوید بگذار یک مرد مثال بزنم و یک زن که عدالت را برقرار کرده باشم. نه! برای خدا جنس زن و مرد مطرح نیست. تکامل انسانی مطرح است.

حالا توی دنیایی که هرکسی به اسم دفاع از زن نسخه‌ای برایش می‌پیچد، من دنبال چنین نگاهی می‌گردم. نگاهی که تعادل داشته باشد و اول هویت منِ زن را بشناسد و بعد با همان نگاه عادلانۀ خالق برایم نسخه بپیچد. 

 بین نگاه متحجرانه شرقی به زن و نگاه متجددانه غربی به زن که اولی او را صرفا در خانه و مطبخ می‌خواهد و تنها کارکردش را در خانواده معنا می‌کند آن هم نه به معنای متعالی خانواده، و دومی می‌خواهد به بهانه حضور زن در جامعه او را در خدمت نظام سرمایه داری بگیرد، من دنبال الگوی سومی می‌گردم که حالم را خوب ‌کند. نگاهی که بتوانم سرم را بالا بگیرم و بگویم: «آهای رفیق! ببین! این همون نسخه نایسیه که بهت گفتم!»
 
همان نگاهی که به بهانۀ دین، زن را خانه‌نشین نمی‌کند و مسئولیت اجتماعی برایش قائل است و ایمان دارد که در وجود زن انواع استعدادهای الهی نهفته که باید برای بهتر شدن خودش و محیط پیرامونش شکوفا شود. از طرف دیگر، مراقب است برای حضور زن در اجتماع و ایفای نقش اجتماعی‌اش زن را به دامان جریان غربی نیندازد و زنانگی زن را از او نگیرد. 

من یک مدل نزدیک به این نگاه را در کتاب خانه‌دار مبارز، پیدا کردم. خانم اقدس حسینیان سوژه اصلی کتاب، زنی است که از نظر من ویژگی بارزش دست کم نگرفتن خودش و کاری است که انجام می‌دهد. او در برهه‌ای از زندگیِ خود در سال‌های قبل از انقلاب، به همراه همسرش وارد فعالیت های انقلابی می‌شوند. خانه‌اش می‌شود محل فعالیت‌های انقلابی و حالا او تمام ظرافت‌های زنانه‌اش را روی کار مبارزاتی پیاده می‌کند. برای مثال وقتی امنیت خانه تیمی را به او می‌سپارند او پیشنهاد هوشمندانه‌ای می‌دهد‌: «نگاهم را به دور تا دور اتاق می‌چرخاندم، چشمم افتاد به گلدان چینی لب طاقچه که داخلش گل‌های مصنوعی قرمز داشت. علامت خوبی بود. کنار در خانه‌مان دو تا پنجره کوچک داشتیم. به ذهنم رسید گلدان را بگذاریم پشت پنجره. هروقت گلدان پشت پنجره بود یعنی خانه امن است و هر وقت نبود یعنی امن نیست...»

خانم حسینیان در بیشتر موقعیت‌هایی که برایش پیش می‌آید با ترکیب هوشمندی و لطافت کار را جلو می‌برد. مثلا بعد از انقلاب زمانی که از طرف جهاد سازندگی به روستاهای دورافتاده می‌رود همین ظرافت‌های زنانه در چادری که در آن اسکان دارد، باعث جذب زن‌های روستا و وسیله‌ای برای برقراری ارتباط با آن‌ها می‌شود. مثلا در بخشی از کتاب از زبان خانم حسینیان می‌خوانیم: «من وسیله خاصی توی چادر نداشتم، ولی همان را مرتب چیده بودم. کف چادر قالیچه نازکی پهن کرده بودم. دور تا دورش پتوی ابری با روکش سفید انداخته بودم و چندتا پشتی هم گذاشته بودم رویش...»

 در واقع خانم حسینیان در خیلی از مواقع شور، لطافت و ویژگی‌های زنانه خودش را در خدمت هدف بزرگتر از جنس اهداف انسانی به کار می‌گیرد. او همچنین بعد از پیروزی انقلاب وقتی وارد روستایی می‌شود که هنوز بوی مردسالاری از خشت خشت روستا بلند است تا جایی که زن های روستا از ترس شوهرهایشان حتی جرأت رأی دادن ندارند، محکم می‌ایستد و می‌گوید: «رأی دادن زن و مرد نداره! شما هم جزو مردم این روستا هستید. پس حق رأی دادن دارید» و اینطور از نگاه امام برایشان می‌گوید تا از حقوق عادلانه آگاه‌شان کند: «زن‌ها هم باید برای آباد شدن شهر و روستایشان کار کنند، باید باسواد بشنوند تا بتوانند بهتر زندگی کنند...»

در کتاب خانه دار مبارز می‌بینیم که اقدس حسینیان از دو نگاه متحجرانه و متجددانه فاصله گرفته و سعی کرده در صحن زندگی، در سه ساحت فردی و خانوادگی و اجتماعی نقش هایش را به خوبی بازی کند. 

و اما در آخر نکته قابل تامل در زندگی خانم حسینیان اهمیت نقش همسرش جواد آقا به عنوان یک مرد همراه و تشویق کننده است. شاید اگر همسر خانم حسینیان در طول زندگی به عنوان یک مرد مسلمان، همراه با خانم حسینیان نبود او در این سطح نمی‌توانست اثرگذاری داشته باشد و الگوی سوم زن را محقق کند. در حقیقت آن دو در کنار هم سعی کردند الگوی سوم انسان را محقق کنند.
      

0

        تازه تمامش کردم،  «روایت‌گری موثر» اثر کندال هاون. چند روز قبل به پیشنهاد استادم خریدمش و شروع کردم به خواندن؛ وسط خروارها فصل نیمه‌تمام از کتابی که می‌نویسم. کتاب پنج فصل دارد و به استثنای فصل پنجمش که دوستش نداشتم، باقی فصل‌ها گاهی هیجان‌زده‌ام کرد و حتی بعضی گیر و گورهای ذهنی که همین روزها برای نوشتن درگیرش هستم را حل کرد. 

این یک کتاب آموزش داستان‌نویسی نیست اگر چه از عناصر داستان‌نویسی هم می‌گوید اما تمرکزش روی چیز دیگری‌ست. کندال هاون یک آزمایش علمی پیچیده انجام می‌دهد و جایگاه داستان در ذهن را بررسی می‌کند. شگفت‌انگیز است وقتی که می‌فهمیم مغز انسان اساسا طوری طراحی شده که با داستان‌های موثر می‌شود رویش تأثیر عمیق گذاشت. کندال هاون در این آزمایش، عناصر داستان‌نویسی را روی داستانی واحد دستکاری می‌کند و فعالیت‌های مغزی مخاطب را اندازه‌گیری می‌کند تا مثلاً ببیند در کدام حالت واکنش‌ها تغییر مثبت یا منفی دارند. 

این کتاب فقط مخصوص نویسنده‌ها نیست، مخصوص هرکسی‌ست که می‌خواهد پیامی را به مخاطب منتقل کند، از بازاریاب‌ها بگیرید تا مدیران شرکت‌ها و بقیه. کندال هاون می‌گوید که چطور داستانِ موثر شبیه یک سیستم تحویل و راهنمایی، محتوای شما را به طور قابل اعتماد به سمت ذهن و حافظه مخاطب سوق می‌دهد.

      

12

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.