معرفی کتاب شریان مکران اثر مهدی قزلی

در حال خواندن
1
خواندهام
2
خواهم خواند
2
توضیحات
راه افتادیم سمت ماشین عسگر پشت فرمان داشت چرت می زد. علی در ماشین را باز نکرد. همان جا کنار در ایستاد و به من گفت: «مهدی جان پروژه ای مثل خط لوله گوره جاسک را توی این زمان بندی فقط بچه های این پروژه می توانند بسازند و خدا بعد خندید و ادامه داد: «وقتی کار تمام بشود بچه های این پروژه دسته جمعی باید بروند دادگاه خانواده برای طلاق از پس از خانه و خانواده شان دور افتاده اند. چاره ای هم نبود. عسگر متوجه مهندس شد. علی در را باز کرد و گفت: «عسگر، اگر خوابت میآد، خودم رانندگی کنم.»
یادداشتها