معرفی کتاب بیروط اثر ابراهیم اکبری دیزگاه بیروط ابراهیم اکبری دیزگاه و 1 نفر دیگر 2.3 9 نفر | 5 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 2 خواندهام 13 خواهم خواند 10 خرید از کتابفروشیها ناشر شرکت محتوای الکترونیک صاد شابک 9786229468418 تعداد صفحات 374 تاریخ انتشار 1402/1/2 توضیحات کتاب بیروط، ویراستار رسول احدی خانقاه. لیستهای مرتبط به بیروط سیدمحمدصالح عامری 1402/12/21 کتاب های سال 1402 64 کتاب سالی عجیب، شلوغ، فشرده و پر از داستان های متنوع. اما با همراهی لیست ضمیمه شده. بعضا حال خوب کن، بعضا آشفته ساز؛ در جاده، در خیابان، در خانه؛ در ترافیک، در انتظار جلسه، معطل پیش از قرارها؛ در ماشین، در قطار، در مترو، در هواپیما؛ در این مرزهای جغرافیایی، فراتر از آن؛ در فراغ بال، در اضطراب، در آرامش؛ در کنار قطعاتی از بهشت، در دنیای پر از دود و آلودگی؛ فشردگی زمانی ام باعث شده این لیست مفصل تر نشه. از طرفی دیگه این کتب باعث شدند، شبها و روزها ساعاتی رو جدا از دغدغه های روزمره، کمی بیشتر در خودم و کتب غور کنم و اکتشاف کنم. ما حصلش به لطف خدا عمیق تر شدن در موضوعات مختلف و البته تشنگی بیشتر در خواندن، دانستن، گفتگو کردن، چالش و تفکر. اما به علاوه باعث شدن بفهمم که چقدر نمی دانم و چقدر باید بیشتر جستجو کنم، تحقیق کنم، فکر کنم و گفتگو کنم. تا باشد فهمیدن این خالی بودن ها. 0 7 یادداشتها محبوبترین جدیدترین حامد محقق 1402/10/25 پر از خواب بود. خوابهای پریشانی از مار و گربه و کله. همه را زده الا یک نفر امام موسی صدر 0 6 محدثه قاسم پور 1402/12/8 از وقتی فهمیدم برگزیده جایزه ادبی جلال شده و ۴۰۰ میلیون تومان به نویسنده کتاب تعلق گرفته، با یک نگاه بدبینانه دلم خواست کتاب بیروط رو بخونم. ببینم الکی این جایزه دادن یا نه واقعا باید میدادن! کتاب داستان شخصیتی به اسم یحیی که پدرش امام جمعه شهرستانی بوده اما به خاطر تندروی و افراط کنار گذاشته شده است. یحیی هم خودش طلبه بوده ولی به جایی رسیده که به همه چیز نقد دارد و حتی نماز هم نمیخواند. کتاب در قالب سفرنامه نوشته شده و در این بین يحيي به دنبال راهی برای فرار کردن از ترسها و کابوسهایی که هر شب میبینه و ممکن افراد ناآشنا با ادبیات آن را در قالب ناداستان بدانند. کتاب به طوری ما رو با زندگی امام موسی صدر آشنا میکند ولی به صورت غیر مستقیم. پدیده مهاجرت از ایران هم درگیری اصلی شخصیت و یحیی دنبال پدری که ماندنش در ایران رو براش معنا ببخشه. در پشت کتاب اومده: بیروط درباره بازگشت است، بازگشت انسانی که آرامش و رهاییاش را در جایی غیر از ایران میجوید. اما با یافتن پدر معنوی خویش مشتاقانه به پدر و وطن رجعت میکند. کل کتاب رو تو همین چند جمله پشت کتاب لو داده و تمام. در کل کتاب کمی حوصله سر بر چون دائم شخصیت توهم دارد و دائما در خواب و رویا است و این خوابها به بیداری هم کشیده شدند. و خوندن کتاب کمی اعصاب میخواهد ولی این شخصیت همین شکلی و این رفتارها ازش طبیعی و جایی هم میگه که برای این مشکل به روانشناس هم مراجعه کرده است. برگشتن به داستان پیامبران و فلسفی حرفزدن هم از ویژگیهای کتاب که این فلسفه سختخوان کرده کتاب و هر مخاطبی اون رو نمیخونه. جشنوارهها خیلی تاثیری در محبوبیت کتابها ندارند چون این کتاب هنوز چاپ اول و ۵۰۰ تا ازش چاپ شده. ۴۱۷ ص است و نشر صاد که دید در جشنواره برنده شده جلد اون تغییر داد. کتاب شاهکار نیست، یه کتاب متوسط ولی ارزش خوندن داره برا مخاطب علاقمند به نوشتن. 2 10 محمدعلی ایزدخواه 4 روز پیش انسان هر چه جلوتر میرود و بیشتر علم کسب میکند و قدرت بیشتری در مقابل طبیعت پیدا میکند، بیشتر به عمق ضعف و به قول نویسنده "خستگیِ وجودی" میرود. علت آن هم در "فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا"است که قرآن میگوید درون انسان ابرقدرت هایی قرار داده شده که تا آخر عمر، انسان را پریشان و آشفته از جنگ جهانی داخلی خود کنند؛ جنگ خانمان سوزی که عامیان به آن خیر و شر، عاشقان به آن عقل و دل و عارفان به آن نفس و فطرت میگویند. هر کسی به هر اسمی میخواهد بگویدش، مهم این است که یک طرف با فجور و پستی تمایل به دورشدن از محبوب و معشوق دارد و طرف دیگر با تقوا و تعالی علاقه به نزدیک شدن هرچه بیشتر به اویی که حقیقت و گوهر و ذات من و تو از اوست. کتاب بیروط با همهی کمبودهایش که جا داشت آقای نویسنده بیشتر روی قلمش کار کند، بیانگر خوبیست برای وصف حال جوانهایی که مدتهاست از خستگیِ پیری رنج میبرند؛ خستگی که نه از آن خوشمان میآید و نه توانایی جدایی از آن را داریم؛ خستگی که در آن نه از سختی ها اذیت میشویم چون بدترش را چشیدهایم و نه از خوشیها لذت میبریم چون بهترش را از دست دادهایم؛ خستگی که با همهی سیاهی و تاریکیاش نور امید عجیبی درون صاحبش روشن نگه میدارد، نور امیدی که در اکثر موارد خودِ فردِ خسته نمیداند از کجاست و اصلا چرا هست؟! انگار انسان هرچه بیشتر به عمق "لَا إِلٰهَ" میرود، بیشتر به حقیقت "إِلَّا ٱللّٰه" ایمان میآورد. در پایان جا دارد اشاره کنم به درددل سوزناکی که هربار به این جنگ داخلی ها و خسته شدن ها فکر میکنم به ذهنم میآید: «و خدا نکند که جوانی در هفده سالگی بمیرد و در هفتاد سالگی دفن شود...» تقدیم به همهٔ خسته دلانِ جان خستهای که هنوز روی پا ایستادهاند ، تا به بیدغدغههای بیتفکر نشان دهند "انسان" قادر است از قعر تاریکی به عمق نور سفر کند. امیدوارم با خوندن این کتاب بهتر بتونین به خدای آرامش بخش نزدیک بشین:) 0 0 فاطمه 1403/3/11 بیروط حدیث نفسی است آشفته از خواب و بیداریهای یک مرد معلق. حجم خواب توی رمان آنقدر زیاد است که توی ذوق میزند. مخاطب میخواهد سریعتر رد کند تا به واقعیت برسد. مرز خواب و بیداری در اوج داستان مشخص نیست. نويسنده در مباحث فلسفی دوری زده اما بعضی وقتها اصطلاحات فلسفی را نا بهجا به کار میبرد تا صرفا ژست عمیق بودن بگیرد. چهره امام موسی صدر تا حدی روشن میشود و ما توصیفاتی از او میشنویم ولی شخصیت درگیر کشف نمیشود و مدام فاصلهاش را با ماجرا حفظ میکند. کاش خودش را رها میکرد.. نمیدانم چطور ۴۱۵صفحه را کامل خواندم. اوایل شخصیت یحیی و شاید پدرش و تعارضشان برایم جالب بود اما وقتی وارد لبنان شد نمیدانم چرا ادامه دادم.. 0 4 سیدمحمدصالح عامری 1402/11/3 افراد متفکر و صاحب دغدغه رو از خیلی از راه ها شناخت. شاید یکی از راه ها نوشتن باشه. بعضی اوقات نوشته ها و داستان ها دارای خط روایی ساده و سیناپسی خطی یا حتی پیچیده است. اما امان از وقتی که گوینده و نویسنده ذهنی آشفته داشته باشه و اول وآخر کلام رو به خوبی به هم نرسونه. می شه اثری که مخاطب خودش رو می چلونه، اذیت می کنه، میپیچونه و گره می زنه. اونجاست که بعد از تموم شدن کلام، فقط نفس راحت می کشی که آخيش. بالاخره تموم شد ... دقیقا همون حسی که در حین خواندن این کتاب داشتم. داشتم برای یکی از دوستان عرض می کردم که با تجربه نسبتا خوب از سیاگالش و البته عشق به امام موسی صدر که محور این کتاب بود، رفتم سراغ این کتاب. ولی به شدت پشیمون شدم. درسته که این کتاب همزمان بود با ایامی که ذهنم به شدت درگیر بود، اما چیزی از شلختگی و دور خوردن های الکی کتاب نمی کاهد ... 0 4