یادداشت فاطمه

فاطمه

فاطمه

1403/3/11

بیروط حدیث
        بیروط حدیث نفسی است آشفته از خواب و بیداری‌های یک مرد معلق. حجم خواب توی رمان آنقدر زیاد است که توی ذوق می‌زند. مخاطب می‌خواهد سریعتر رد کند تا به واقعیت برسد. مرز خواب و بیداری در اوج داستان مشخص نیست. نويسنده  در مباحث فلسفی دوری زده اما بعضی وقت‌ها اصطلاحات فلسفی را نا به‌جا به کار می‌برد تا صرفا ژست عمیق بودن بگیرد. چهره امام موسی صدر تا حدی روشن می‌شود و ما توصیفاتی از او می‌شنویم ولی شخصیت درگیر کشف نمی‌شود و مدام فاصله‌اش را با ماجرا حفظ می‌کند. کاش خودش را رها می‌کرد..
نمی‌دانم چطور ۴۱۵صفحه را کامل خواندم. اوایل شخصیت یحیی و شاید پدرش و تعارضشان برایم جالب بود اما وقتی وارد لبنان شد نمی‌دانم چرا ادامه دادم..
      
13

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.