سایه و استخوان

سایه و استخوان

سایه و استخوان

لی باردوگو و 1 نفر دیگر
4.9
4 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

8

تصورم این بود عشقی که به او حس می کردم متعلق به گذشته است و دختر احمق و تنهایی بود که هرگز نمی خواستم دوباره همان شوم. سعی کردم آن دختر و عشقی را که حس می کرد دفن کنم، همان طور که پیش ترسعی کرده بودم قدرتم را دفن کنم، اما نباید این اشتباه را دوباره تکرار کنم. اولین بار که وارد قلمروی سایه شدم از تاریکی و مرگ خودم می هراسیدم.حالا تاریکی دیگر برایم معنایی نداشت و می دانستم مرگ زودرس نیز می توانست همچون هدیه ای به شمار آید. این حقیقتیاست پشت یک چهره ی جذاب و قدرت هایی اعجازگونه، حقیقتی که در فضای خالی و مرده ی بین ستارگان بود. سرزمین بایر وبرهوتی که توسط هیولاهایی مخوف اشغال شده بود.

یادداشت‌های مرتبط به سایه و استخوان