معرفی کتاب پسر زن جادوگر اثر کلی بارنهیل مترجم مریم عزیزی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
10
خواهم خواند
2
توضیحات
مکثی کرد، انگشت زخمی اش را به لب برد و خون را مکید. برای یک لحظه، انگار که تصمیمی گرفته باشد، چشم هایش را بست و باز کرد … الوارهای سقف به جیرجیر افتادند، تیرچه ها لرزیدند و دودی بدبو از جرز تخته های کف بیرون زد. خانه از جادو بو گرفت: بوی گوگرد، بعد خاکستر، بعد بویی شیرین و ناگهانی. می دانست جادو بیدار شده، به گوش است و گرسنه. جادو می خواست بیرون بیاید.
بریدۀ کتابهای مرتبط به پسر زن جادوگر
یادداشتها