روز اول قبر

روز اول قبر

روز اول قبر

3.0
8 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

14

خواهم خواند

5

مجموعه ی حاضر، شامل 11 داستان کوتاه از "صادق چوبک" (1259 - 1377) است با این عناوین: "گورکن ها"، "چشم شیشه ای"، "دسته گل"، "همراه"، "عروسک فروشی"، "یک شب بی خوابی"، "همراه (شیوه ی دیگر)" و "هفخط". "چوبک به عنوان یکی از پایه گذاران ادبیات مدرن ایران در آثارش می کوشد با توصیف دقیق جزئیات، تصویری زنده از واقعیت را نشان دهد. او موفق به پرده برداشتن از جلوه های هراسناک جامعه ای هراسناک و بیمار می شود. جلوه هایی که همواره کوشیده شد تا از نظرها پنهان بماند.... چوبک با نوعی "عین نمایی" ناتورالیستی، که به شکلی بی طرفانه و غیر احساساتی انجام می شد، اقدام به بازآفرینی دنیای بی رحمی کرد که آدم های ترسان و تحقیر شده اش چشم دیدن یکدیگر را ندارند".

یادداشت‌های مرتبط به روز اول قبر

          روایتی مهیب از «مرگ»

وقتی داستان «روز اول‌ قبر» را خواندم، تا دو داستانِ بعدی را نفهمیدم چه شد و چه گذشت. چون فکرم هنوز اطراف «مرگ» و درد دل پیرمردِ داستانِ قبل چرخ می‌خورد. داستانی که اگر کسی‌ بخواندش، با خودش می‌گوید: «نکنه من هم همین الآن بمیرم...» و دلش می‌تپد و به نفس‌نفس می‌افتد. این اثر تا الآن یکی از بهترین داستان‌هایی بوده که از چوبک خوانده‌ام.
اما داستان‌های دیگر؛ دو داستان دیگر این مجموعه هم با مضمون «مرگ» بود. اصلا انگاری سایه‌ی مرگ افتاده بود روی داستان و نمی‌گذاشت خواننده از متن چشم بردارد، مبادا حواسش پرت شود و عزرائیل کاری کند که نباید.
دو داستانِ مینی‌مال نمادین با شخصیت گرگ هم داشت. برداشت من این بود که نویسنده می‌خواست به خواننده بفهماند که «انسان‌ها بعضی وقت‌ها از گرگ هم بدتر می‌شوند.»
و در آخر هم یک‌ نمایشنامه آورده بود با نام «هفخط». با نمایشنامه‌ای که در مجموعه قبلی چوبک خوانده بودم، منتظر یک شاهکار بودم. اما نمایشنامه‌ی دلچسبی نبود. انگاری بی‌مزه بود.
        

5