معرفی کتاب ذهن مه زده اثر جی برنلف مترجم سعیده جابانی

ذهن مه زده

ذهن مه زده

جی برنلف و 1 نفر دیگر
3.5
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

10

شابک
9786220112211
تعداد صفحات
163
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        

ذهن مه‌زده، ستایش‌شده‌ترین اثر جی. برنلف، روایی مردی سال‌خورده است که در زمستان کولاکی هلند آمدن بهار را لحظه‌شماری می‌کند و حین این انتظار همه‌چیزش را به فراموشی می‌بازد: خاطره‌ها، دوستی‌ها، عشق‌ورزی‌ها؛ حتی صدایش و کلمه‌هایش را: «از آقای کِلَین می‌خواهند که بگوید فِرا. بگو فِرا، فِرا، فِرا، فِرا، فِرا، فِرا تا بشنوم؛ بشنوم چه‌طور صدایم از دست می‌رود… چیزی که رفته دیگر رفته…» حالا آقای کِلَین تنها بازمانده‌ی زبان مادری‌اش است و کل این زمستان، با ذهنی مه‌زده، چشم‌به‌راه بهار خواهد ماند.
ذهن مه‌زده دعوتی است به تأمل عمیق در زندگی و نقش خاطرات در آن. آن‌چه پنجاه سال نویسندگی برنلف را در ژانرهای مختلف به هم پیوند می‌دهد، شیفتگی او به کارکردهای مغز و تأثیرات حافظه است. قدرت روایت و مضامین مطرح در این رمان آن را به یکی از شاخص‌ترین آثار ادبیات مدرن هلند تبدیل کرده است، به طوری که، پس از دریافت جوایز متعدد، در یک نظرسنجی عمومی که در سال ۲۰۰۷ از سوی دو مؤسسه‌ی معتبر هلندی  برگزار شد، در فهرست ده اثر برتر تاریخ ادبیات این کشور جای گرفت
تعداد

      

لیست‌های مرتبط به ذهن مه زده

یادداشت‌ها

          📚 از متن کتاب:
«گاهی پیش می‌آید که خاطرات برای مدتی در دسترس نباشند، مثل کلمات، ولی محال است که کاملا از زندگی پاک شوند. اما خاطرات واقعا چه هستند؟»

بدون شک «ذهن مه‌زده» از آن دسته کتاب‌هایی است که تا مدت‌ها پس از مطالعه‌اش خواننده را درگیر خود می‌کند. اثری شگفت‌انگیز درباره‌ی حافظه، خاطره، هویت و واقعیت که در مرز باریک بین آن‌ها حرکت می‌کند.
«ذهن مه‌زده» اثر ستایش‌شده‌ی «جی. برنلف» نویسنده‌ی هلندی است، داستانی با نثری ساده و ملموس که خواننده را به تفکر در باب زندگی و خاطراتش وامی‌دارد. به کاوش در مرزهای میان واقعیت و توهم.
حس تعلیق و عدم اطمینان چنان در سرتاسر کتاب استادانه حفظ می‌شود که بارها احساس سرما و لرزی گذرا بر اندامم نشست، گویی در فضایی مه‌آلود که انباشته از خاطرات و تصوراتم است قدم می‌زنم و مطمئن نیستم که آیا این‌ها ادراکات و خاطرات من هستند؟!

📚 از متن کتاب:
«[خاطرات] درست مثل خواب‌اند؛ می‌توانی بازگوی‌شان کنی، ولی هیچ‌کس نمی‌داند که واقعا وجود داشته‌اند یا نه.»

در جایی از کتاب می‌خوانیم که:
«دور و برت را برانداز می‌کنی و خوب می‌دانی که تقریبا تمامی این اشیاء بیش‌تر از تو عمر خواهند کرد.»
و مگر می‌شود با خواندن این جمله، در تفکری عمیق غرق نشوی؟ به این فکر نکنی که صندلی یا مبلی که روی آن آسوده‌خاطر نشسته‌ای و این سطرها را می‌خوانی، احتمالا قرار است بیشتر از تو عمر کند؟!

کتاب روایت زندگی مردِ پا به سن گذاشته‌ای به نام «مارتین کلین» است که کم کم «مه»، «ذهن»اش را فرا می‌گیرد. کتابی که متعلق به خودش است و آن را پیش‌تر خوانده و دوست داشته است را به یاد نمی‌آورد و صرفا تکه‌هایی مبهم از آن را به یاد می‌آورد، گویی که در مصاحبه‌ای تلویزیونی بخش‌هایی از آن را شنیده است... به محل کار «سابق» خود می‌رود و می‌خواهد جلسه‌ای را با افرادی برگزار کند که بازنشست شده‌اند... او حتی یادش رفته است که «فِرا» همسرش، بازنشسته شده و دیگر در کتابخانه کار نمی‌کند...

📚 از متن کتاب:
«انگار افکارم دچار دریازدگی شده‌اند. - زیر این زندگی، زندگی دیگری می‌لولد که در آن زمان‌ها، مکان‌ها و نام‌ها درهم آمیخته‌اند و من به عنوان یک انسان موجودیتی ندارم.»

اگر توانِ روانی مواجهه با پرسش‌های عمیق فلسفی، اندیشیدن درباره‌ی معنای زندگی و مواجه شدن با ترس‌های‌تان را دارید؛ این کتاب را <b>حتما</b> بخوانید. چرا که قطعا با نخواندنش چیزی از دست می‌دهید...
        

16