داستان کودک گم شده
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
4
خواهم خواند
7
نسخههای دیگر
توضیحات
وقتی مجبور می شدم به سفر بروم، بچه ها را به خواهر شوهرم می سپردم، اما خیلی زود فهمیدم این فرانکو بود که از ا?نها مراقبت می کرد؛ اوعموماً در اتاقش می ماند، و در سخنرانیها حضور نداشت، به رفت و ا?مدهای دای?می اهمیت نمی داد، اما به دختران من علاقه داشت. اگر لازم بود برایشان غذا می پخت، با ا?نها بازی می کرد و با این روش به ا?نها درس می داد. دده افسانه ی «منینوس ا?گریپا» را از او شنیده بود، و وقتی برای اولین بار به مدرسه ی جدیدی که تصمیم داشتم او را ثبت نام کنم رفتیم، موضوع افسانه «منینوس ا?گریپا» را بیان کرد.
یادداشتها
1402/1/25
17